گنجور

غزل شمارهٔ ۸۶۲

قومی که بر براق بصیرت سفر کنند
بی ابر و بی‌غبار در آن مه نظر کنند
در دانه‌های شهوتی آتش زنند زود
وز دامگاه صعب به یک تک عبر کنند
از خارخار این گر طبع آن طرف روند
بزم و سرای گلشن جای دگر کنند
بر پای لولیان طبیعت نهند بند
شاهان روح زو سر از این کوی درکنند
پای خرد ببسته و اوباش نفس را
دستی چنین گشاده که تا شور و شر کنند
اجزای ما بمرده در این گورهای تن
کو صور عشق تا سر از این گور برکنند
مسیست شهوت تو و اکسیر نور عشق
از نور عشق مس وجود تو زر کنند
انصاف ده که با نفس گرم عشق او
سردا جماعتی که حدیث هنر کنند
چون صوفیان گرسنه در مطبخ خرد
آیند و زله‌های گران مایه جز کنند
زاغان طبع را تو ز مردار روزه ده
تا طوطیان شوند و شکار شکر کنند
در ظل میرآب حیات شکرمزاج
شاید که آتشان طبیعت شرر کنند
از رشک نورها است که عقل کمال را
از غیرت ملاحت او کور و کر کنند
جز حق اگر به دیدن او غمزه‌ای کند
آن دیده را به مهر ابد بی‌خبر کنند
فخر جهان و دیده تبریز شمس دین
کاجزای خاک از گذرش زیب و فر کنند
اندر فضای روح نیابند مثل او
گر صد هزار بارش زیر و زبر کنند
خالی مباد از سر خورشید سایه‌اش
تا روز را به دور حوادث سپر کنند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قومی که بر براق بصیرت سفر کنند
بی ابر و بی‌غبار در آن مه نظر کنند
هوش مصنوعی: مردمی که با درک و بینش قوی به سفر می‌روند، بدون مانع و تهمت، در آن درخشش روشن و زیبا را می‌بینند.
در دانه‌های شهوتی آتش زنند زود
وز دامگاه صعب به یک تک عبر کنند
هوش مصنوعی: در این بیت به دانه‌های شهوات اشاره شده که به سرعت آتش زده می‌شوند و آدمی به سختی می‌تواند از تله‌ها و دام‌های دشوار فرار کند. این تصویر نشان‌دهنده‌ی چالش‌های غلبه بر وسوسه‌ها و دشواری‌هایی است که برای رهایی از آن‌ها وجود دارد.
از خارخار این گر طبع آن طرف روند
بزم و سرای گلشن جای دگر کنند
هوش مصنوعی: اگر از این خارها به آن طرف برویم، مجالس و گلشن‌ها در جایی دیگر خواهند بود.
بر پای لولیان طبیعت نهند بند
شاهان روح زو سر از این کوی درکنند
هوش مصنوعی: لولیان طبیعت را در دستان خود از ملکه‌ها و شاهان قدرتمندتر می‌سازد و روح آنها را از این مکان رهایی می‌بخشد.
پای خرد ببسته و اوباش نفس را
دستی چنین گشاده که تا شور و شر کنند
هوش مصنوعی: عقل و خرد را محدود کرده و به خواسته‌های نفسانی اجازه می‌دهند که بی‌حد و مرز عمل کنند و به هرج و مرج و آشفتگی بپردازند.
اجزای ما بمرده در این گورهای تن
کو صور عشق تا سر از این گور برکنند
هوش مصنوعی: اجزای وجود ما در این قبر تن مرده است و فقط عشق می‌تواند ما را از این قبر به درآورد.
مسیست شهوت تو و اکسیر نور عشق
از نور عشق مس وجود تو زر کنند
هوش مصنوعی: شهوت تو همچون مس است و عشق تو مانند اکسیر نور، که از آن می‌توان وجود تو را به طلا تبدیل کرد.
انصاف ده که با نفس گرم عشق او
سردا جماعتی که حدیث هنر کنند
هوش مصنوعی: خواهش می‌کنم که با انصاف، بگو که آیا کسانی که فقط از هنر حرف می‌زنند، می‌توانند در برابر عشق پرشور او سرد و بی‌احساس باشند؟
چون صوفیان گرسنه در مطبخ خرد
آیند و زله‌های گران مایه جز کنند
هوش مصنوعی: زمانی که عارفان گرسنه به درون آشپزخانه خرد می‌آیند و از چیزهای باارزش بهره می‌برند.
زاغان طبع را تو ز مردار روزه ده
تا طوطیان شوند و شکار شکر کنند
هوش مصنوعی: به زاغ‌ها اجازه بده تا از چیزهای بی‌ارزش تغذیه کنند، تا طوطی‌ها بتوانند به خوبی زندگی کنند و از شیرینی‌های زندگی بهره‌مند شوند.
در ظل میرآب حیات شکرمزاج
شاید که آتشان طبیعت شرر کنند
هوش مصنوعی: در زیر سایه‌ی میرآب، زندگی ریحان و خوشبختی جریان دارد. ممکن است که آتش طبیعت، شعله‌ور شود و اثرات خود را نشان دهد.
از رشک نورها است که عقل کمال را
از غیرت ملاحت او کور و کر کنند
هوش مصنوعی: از حسادت و زیبایی‌های نورانی است که عقل و خرد انسان را نسبت به جذابیت‌های آن کور و ناتوان می‌سازد.
جز حق اگر به دیدن او غمزه‌ای کند
آن دیده را به مهر ابد بی‌خبر کنند
هوش مصنوعی: اگر غیر از عشق الهی را ببیند و به آن نظر کند، آن چشم را تا ابد از محبت بی‌خبر می‌کنند.
فخر جهان و دیده تبریز شمس دین
کاجزای خاک از گذرش زیب و فر کنند
هوش مصنوعی: شمس دین تبریزی، که مایه‌ی افتخار دنیا و چشم شهر تبریز است، با وجود اینکه از خاک آمده است، زیبایی و جذابیتی خاص به جهان بخشیده و هر کسی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
اندر فضای روح نیابند مثل او
گر صد هزار بارش زیر و زبر کنند
هوش مصنوعی: در فضای روح و جان، هیچ کس را همچون او نمی‌توان یافت، حتی اگر صد هزار بار هم او را تغییر دهند و به هم بریزند.
خالی مباد از سر خورشید سایه‌اش
تا روز را به دور حوادث سپر کنند
هوش مصنوعی: سایه خورشید از بین نرود و همیشه حاضر باشد تا روزها را در برابر اتفاقات محافظت کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۶۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/06/12 13:09
امیرحسین

زاغان طبع را تو ز مردار روزه ده
تا طوطیان شوند و شکار شکر کنند
عالی است این بیت
سرشار از معنی