غزل شمارهٔ ۸۶۰
ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد
مرغت شکار گردد صید حلال گیرد
مه میدود چو آیی در ظل آفتابی
بدری شود اگر چه شکل هلال گیرد
در دل مقام سازد همچون خیال آن کس
کاندر ره حقیقت ترک خیال گیرد
کو آن خلیل گویا وجهت وجه حقا
وان جان گوشمالی کو پای مال گیرد
این گنده پیر دنیا چشمک زند ولیکن
مر چشم روشنان را از وی ملال گیرد
گر در برم کشد او از ساحری و شیوه
اندر برش دل من کی پر و بال گیرد
گلگونه کرده است او تا روی چون گلم را
بویش تباه گردد رنگش زوال گیرد
رخ بر رخش منه تو تا رویت از شهنشه
مانند آفتابی نور جلال گیرد
چه جای آفتابی کز پرتو جمالش
صد آفتاب و مه را بر چرخ حال گیرد
شویان اولینش بنگر که در چه حالند
آن کاین دلیل داند نی آن دلال گیرد
ای صد هزار عاقل او در جوال کرده
کو عقل کاملی تا ترک جوال گیرد
خطی نوشت یزدان بر خد خوش عذاران
کز خط سیهتر است او کاین خط و خال گیرد
از ابر خط برون آ وز خال و عم جدا شو
تا مه ز طلعت تو هر شام فال گیرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد
مرغت شکار گردد صید حلال گیرد
هوش مصنوعی: ای دل، اگر کمی احتیاط کنی، کارهایت به بهترین شکل انجام خواهد شد و فرصتها برایت به خوبی مناسب میشود.
مه میدود چو آیی در ظل آفتابی
بدری شود اگر چه شکل هلال گیرد
هوش مصنوعی: ماه مانند یک زیبایی درخشان است که هنگامی که تو در سایه آفتاب قرار میگیری، جلا و درخشش خاصی پیدا میکند، حتی اگر به شکل هلال درآید.
در دل مقام سازد همچون خیال آن کس
کاندر ره حقیقت ترک خیال گیرد
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر حقیقت قدم میگذارد و از خیال و توهم فاصله میگیرد، در دل خود به مقامی دست مییابد که شبیه به خیال اوست.
کو آن خلیل گویا وجهت وجه حقا
وان جان گوشمالی کو پای مال گیرد
هوش مصنوعی: کجاست آن خلیل که حقیقت را به خوبی میشناسد و به درستی درک میکند؟ و آن روحی که با درد و رنج، به دور از هر چیز، گام برمیدارد و از خود میگذرد.
این گنده پیر دنیا چشمک زند ولیکن
مر چشم روشنان را از وی ملال گیرد
هوش مصنوعی: این دنیا با همه زرق و برقش ممکن است برای برخی جاذبه داشته باشد، اما در حقیقت باعث ناامیدی و سردرگمی کسانی میشود که به حقیقت نگاه میکنند و خواهان روشنی و آگاهی هستند.
گر در برم کشد او از ساحری و شیوه
اندر برش دل من کی پر و بال گیرد
هوش مصنوعی: اگر او با جادو و روش خود من را به خود جلب کند، دل من دیگر نمیتواند آزاد و رها باشد.
گلگونه کرده است او تا روی چون گلم را
بویش تباه گردد رنگش زوال گیرد
هوش مصنوعی: او چهرهاش را به زیبایی گل آراسته است، اما بویش باعث نابودی رنگ و زیباییاش میشود.
رخ بر رخش منه تو تا رویت از شهنشه
مانند آفتابی نور جلال گیرد
هوش مصنوعی: هرگز چهرهات را از من دور نکن، زیرا نور چهرهات همچون آفتاب، جلال و زیبایی را به ارمغان میآورد.
چه جای آفتابی کز پرتو جمالش
صد آفتاب و مه را بر چرخ حال گیرد
هوش مصنوعی: چه جایی میتواند باشد که از زیبایی او، نورش میتواند صد آفتاب و ماه را تحت تاثیر قرار دهد و بر گردش آسمان اثر بگذارد؟
شویان اولینش بنگر که در چه حالند
آن کاین دلیل داند نی آن دلال گیرد
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن به حال کسانی که در آغاز مسیر قرار دارند، زیرا آنها خود دلیل این موضوعاند و نیازی به کسی دیگر برای راهنمایی ندارند.
ای صد هزار عاقل او در جوال کرده
کو عقل کاملی تا ترک جوال گیرد
هوش مصنوعی: او به تعداد زیادی عاقل، عقل کامل را در یک کیسه جمع کرده است تا از آن کیسه بیرون بیفتد و جای خود را پیدا کند.
خطی نوشت یزدان بر خد خوش عذاران
کز خط سیهتر است او کاین خط و خال گیرد
هوش مصنوعی: خداوند بر دل عذاران خطی زیبا و نوشتاری خوشایند دارد، که نشان میدهد آنها از خط و خال سیاهتر هستند.
از ابر خط برون آ وز خال و عم جدا شو
تا مه ز طلعت تو هر شام فال گیرد
هوش مصنوعی: از ابر فاصله بگیر و از خال و عیب خود دور شو، تا چهره زیبای تو هر شب مانند ماه درخشان باشد و دنیا از جمال تو بهرهمند شود.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۶۰ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/12/23 18:02
برگ بی برگی
ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد مرغت شکار گردد صید حلال گیرد
حضرت مولانا خالی نمودن دل از هر حبی بجز حب حضرت دوست را کم آمدن دل میداند که در اینصورت قطعاً توسط حضرتش شکار خواهد شد و پس از آن جایی برای غیر او در آن نخواهد بود . حافظ خوش الحان میفرماید :
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
1397/05/09 09:08
شویان اولینش بنگر که در چه حالند...