اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نی دیده هر دلی را دیدار مینماید
نی هر خسیس را شه رخسار مینماید
هوش مصنوعی: هر قلبی را دیدار محبوبش روشنایی میبخشد و هر انسان خسیس را زیبایی ظاهری نشان میدهد.
الا حقیر ما را الا خسیس ما را
کز خار میرهاند گلزار مینماید
هوش مصنوعی: ای کسی که به من توجهی نداری و من را نادیده میگیری، بدان که حتی از یک خار هم نمیتوانی من را جدا کنی، در حالی که من همچنان در این گلزار که نشانه زیبایی است، حضور دارم.
دود سیاه ما را در نور میکشاند
زهد قدیم ما را خمار مینماید
هوش مصنوعی: دود سیاه ما را به سمت نور میبرد و شیوهی سادهزیستی قدیمیمان را مانند حال مستی جلوه میدهد.
هرگز غلام خود را نفروشد و نبخشد
تا چیست اینک او را بازار مینماید
هوش مصنوعی: هرگز کسی خدمتگزار خود را نمیفروشد و نمیبخشد تا جایی که او را در بازار عرضه کند.
شیریست پور آدم صندوق عالم اندر
صندوق درشدست او بیمار مینماید
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف موجودی پرداخته که به انسان شباهت دارد و درون صندوقی قرار دارد. این موجود، ظاهری بیمارگونه دارد و به نوعی از وضعیت خود رنج میبرد. به طور کلی، شاعر به نوعی چالش انسانها در زندگی و احساساتشان اشاره دارد.
روزی که او بغرد صندوق را بدرد
کاری نماید اکنون بیکار مینماید
هوش مصنوعی: روزی که او برای کار خاصی صندوق را باز کند، در حال حاضر ظاهراً بیکار و بیفعالیت است.
صدیق با محمد بر هفت آسمانست
هر چند کو به ظاهر در غار مینماید
هوش مصنوعی: دوست و همنشین محمد در آسمانهاست، هرچند که در ظاهر در غاری به نظر میرسد.
یکیست عشق لیکن هر صورتی نماید
وین احولان خس را دوچار مینماید
هوش مصنوعی: عشق یکی است، اما هر کسی میتواند آن را به شکل متفاوتی تجربه کند. این عشق حتی افرادی را که در نادانی به سر میبرند، تحت تاثیر قرار میدهد.
جمله گلست این ره گر ظاهرش چو خارست
نور از درخت موسی چون نار مینماید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگرچه ظاهر برخی چیزها ممکن است زشت یا نامناسب به نظر برسد، اما در واقع آنها میتوانند زیبایی و نور خاصی را در خود داشته باشند. به طور خاص، مانند درخت موسی که در ظاهر باریک و خشک به نظر میآید، اما در دل خود شعلهای از نور و زندگی دارد. بنابراین، باید به عمق و حقیقت وجود چیزها توجه کنیم، نه فقط به ظاهر آنها.
آب حیات آمد وین بانگ سیلابست
گفتار نیست لیکن گفتار مینماید
هوش مصنوعی: آب حیات به سوی ما آمده و این صدا از سیلاب است. این صحبت نیست، اما به گونهای سخن میگوید.
سوگند خورده بودم کز دل سخن نگویم
دل آینهست و رو را ناچار مینماید
هوش مصنوعی: من قسم خورده بودم که از دل و احساساتم صحبت نکنم، اما دل مانند آینهای است که چهرهام را ناخواست به نمایش میگذارد.
شمس الحقی که نورش بر آینهست تابان
در جنبش این و آن را دیوار مینماید
هوش مصنوعی: نور شمس حقیقت مانند نوری است که بر آینه تابیده و در حال حرکت، هر چیزی را که به آن نزدیک میشود، به گونهای نمایش میدهد که انگار دیواری بین آنها وجود دارد.
هر طبله که گشایم زان قند بیکرانست
کان را به نوع دیگر عطار مینماید
هوش مصنوعی: هر بار که به شنیدن صدای طبل میپردازم، متوجه میشوم که شیرینی آن هیچپایانی ندارد و او را به گونهای متفاوت از آنچه هست، به تصویر میکشید.
حاشیه ها
آب حیات آمد وین بانگِ سیل آبست
گفتار نیست لیکن گفتار مینماید
شاه رخسار خود را به هر خسیسی و هر حقیری نمی نماید بلکه به کسی مینماید که آن کس بتواند آن را به دیگران نیز منتقل کند و خشک و خود خواه نباشد لطیف و بخشنده باشد
اما جلال دین میگوید که مدتی است که تصمیم گرفتهام دیگر از شمس سخن با کسی نگویم هر چند دل من مثل آیینه است و ناگزیر آن چه در دل من هست را به همه نشان میدهد
پس بهتر است خودم بگویم چون همه شادیهای من از اوست و همه توانائیها و پهلوانیها و شیر صفتی من از وجود شمس چون سیلی پر توان جاری میگردد و در کلام من طنین افکن میشود، هر بار که آتش من به دود سیاه میگراید دوباره آن را به شعله فروزان تبدیل میکند
عطار و دوا فروش در هر قوطی و طبلهای یک داروی خاصی قرار میدهد که هر کدام برای مرضی خاص است ولی برای من هر چه از طرف شمس میرسد چه گل و چه خار چه نور و چه نار همه مانند شکر شیرین است
شمس بر عکس آن کسی که غلام ویژه خود را نمی فروشد هر بار مرا به بازار میبرد و به همه نشان میدهد تا همه به عشق من به او آگاه شوند زیرا هر بار در من سخنی تازه و عشقی نو پدید میآورد که برای همه زیبا و شنیدنی است
امروز پیامی دارم از او که انسان در این جهان چون شیری درنده و غرنده است هر چند که چون بیماری گرفتار و ناتوان به چشم میآید ولی همان طور که محمد در غار بود ولی آنکه با او آشنا بود میدانست که جای او در آسمان است، انسان هم جایگاهی آسمانی و توانائی فراوان در آفریدگاری دارد اگر به قدرت کشش عشق پی ببرد