غزل شمارهٔ ۸۳۲
شب شد و هنگام خلوتگاه شد
قبله عشاق روی ماه شد
مه پرستان ماه خندیدن گرفت
شب روان خیزید وقت راه شد
خواب آمد ما و منها لا شدند
وقت آن بیخواب الاالله شد
مغزها آمیخته با کاه تن
تن بخفت و دانهها بیکاه شد
هندوان خرگاه تن را روفتند
ترک خلوت دید و در خرگاه شد
گفت و گوهای جهان را آب برد
وقت گفتن های شاهنشاه شد
شمس تبریزی چو آمد در میان
اهل معنی را سخن کوتاه شد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1397/03/22 02:05
همایون
معنی در سخن نهفته است مانند دانه که در خوشه و کاه
جلال دین در چندین غزل شب را مانند دانه و روز را مانند خرمن مثال میزند چون همه کارهای نا مربوط به معنی در شب تعطیل میگردد و آنها که در روز مقامی دارند و به ظاهر بالا تر از بقیه اند در خوابند و دیگر نیستند
و در این تمثیل این مطلب را میرساند که در میان اهل معنی یکی شاهنشاه است و مانند ماه در دل شب بیگاه میدرخشد
درست است که همه انسانها مغز دارند و عقل دارند و با معنیها آشنا هستند ولی همیشه یکی در بالای همه قرار دارد که قدر او را باید مانند خورشید یا ماه یا شاهنشاه دانست گویی این قانون هستی است که همیشه یک نفر مانند سوار از همه پیش تر میتازد، تیز دویم تیز دویم تا به سواران برسیم