گنجور

غزل شمارهٔ ۸۳۰

صاف جان‌ها سوی گردون می‌رود
درد جان‌ها سوی هامون می‌رود
چشم دل بگشا و در جان‌ها نگر
چون بیامد چون شد و چون می‌رود
جامه برکش چونک در راهی روی
چون همه ره خاک با خون می‌رود
لاله خون آلود می‌روید ز خاک
گرچه با دامان گلگون می‌رود
جان چو شد در زیر خاکم جا کنید
خاک در خانه چو خاتون می‌رود
جان عرشی سوی عیسی می‌رود
جان فرعونی به قارون می‌رود
سوی آن دل جان من پر می‌زند
کو لطیف و شاد و موزون می‌رود
زانک آن جان دون حق چیزی نخواست
وین دگر جان سوی مادون می‌رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صاف جان‌ها سوی گردون می‌رود
درد جان‌ها سوی هامون می‌رود
هوش مصنوعی: جان‌های پاک و خالص به سوی آسمان می‌روند، اما جان‌هایی که پر از رنج و درد هستند، به سوی بیابان و جاهایی نامساعد می‌روند.
چشم دل بگشا و در جان‌ها نگر
چون بیامد چون شد و چون می‌رود
هوش مصنوعی: چشم خود را باز کن و به عمق وجود انسان‌ها نگاه کن که چطور به دنیا آمدند، چگونه زندگی می‌کنند و چگونه از این دنیا می‌روند.
جامه برکش چونک در راهی روی
چون همه ره خاک با خون می‌رود
هوش مصنوعی: لباس را بکش بالا، چون در راه قدم می‌زنی؛ همان‌طور که تمامی راه با خاک و خون آمیخته است.
لاله خون آلود می‌روید ز خاک
گرچه با دامان گلگون می‌رود
هوش مصنوعی: لاله‌ای که رنگش به خون آغشته است، از زمین می‌روید، هرچند که با دامن گلگون و زیبایی همراه است.
جان چو شد در زیر خاکم جا کنید
خاک در خانه چو خاتون می‌رود
هوش مصنوعی: وقتی که جانم زیر خاک رفت، خاک را در خانه‌ای که مانند یک خانم می‌آید، مهیا کنید.
جان عرشی سوی عیسی می‌رود
جان فرعونی به قارون می‌رود
هوش مصنوعی: روحی که در عرش و مقام بلند است، به سوی عیسی مسیح می‌رود و روحی که به دنیا و مال و ثروت وابسته است، به سوی قارون می‌تازد.
سوی آن دل جان من پر می‌زند
کو لطیف و شاد و موزون می‌رود
هوش مصنوعی: دل من به سمت کسی پر می‌کشد که روحش لطیف، شاداب و موزون است.
زانک آن جان دون حق چیزی نخواست
وین دگر جان سوی مادون می‌رود
هوش مصنوعی: زیرا آن روح فرومایه هیچ چیز از حق نخواسته و این روح دیگر به سمت چیزهای دنیوی و پست می‌رود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۳۰ به خوانش عندلیب