برگردان به زبان ساده
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
در همه عالم چنین عشقی که دید
هوش مصنوعی: عاشقان در عالم آشکارند، اما معشوقان ناپیدا هستند. در همه جا، چنین عشقی را که مشاهده میکنید، نمیتوان یافت.
نارسیده یک لبی بر نقش جان
صد هزاران جانها تا لب رسید
هوش مصنوعی: اگر لبخند یا بوسهای به جانها برسد، میتواند تاثیر عمیقی بر روح انسانها بگذارد، حتی اگر آن لبخند هنوز به مقصد نرسیده باشد.
قاب قوسین از علی تیری فکند
تا سپرهای فلکها را درید
هوش مصنوعی: علی مانند قلابی قوی و دور، تیری را پرتاب کرد که سپرهای آسمان را پاره کرد.
ناکشیده دامن معشوق غیب
دل هزاران محنت و ضربت کشید
هوش مصنوعی: دلیل اینکه معشوق از درد و رنجهای زیادی گذر کرده، این است که دامنش به دست نخورده مانده و در غیاب او، دل هزاران مشکل و آزار را تحمل کرده است.
ناگزیده او لب شیرین لبی
چند پشت دست در هجران گزید
هوش مصنوعی: شخصی که لب شیرین یک نفر را نچشیده، در غم جدایی، چند بار بر دست خود میزند تا درد دلش را نشان دهد.
ناچریده از لبش شاخ شکر
دل هزاران عشوه او را چرید
هوش مصنوعی: او به خاطر زیبایی لبهایش، مانند شاخی از شیرینی، دلهای بسیاری را مجذوب خود کرده و با عشوهها و نازهایش همه را به سمت خود کشانده است.
ناشکفته از گلستانش گلی
صد هزاران خار در سینه خلید
هوش مصنوعی: در دل گلستانی که گلها در آن شکفته نشدهاند، صدها هزار خار پنهان شده است.
گرچه جان از وی ندید الا جفا
از وفاها بر امید او رمید
هوش مصنوعی: اگرچه جانم از او جز بدی ندید، اما باز هم از امید وفاهایش مأیوس شدهام.
آن الم را بر کرمها فضل داد
وان جفا را از وفاها برگزید
هوش مصنوعی: او نعمت را به کرمها بخشید و نیکی را از بدیها انتخاب کرد.
خار او از جمله گلها دست برد
قفل او دلکشترست از صد کلید
هوش مصنوعی: خار او در میان گلهاست و قفل دل او از هر کلیدی زیباتر و جذابتر است.
جور او از دور دولت گوی برد
قندها از زهر قهرش بردمید
هوش مصنوعی: محبت او مثل یک نعمت دوری است که گویایی و خوشبختی را به من میدهد، اما تلخی و درد ناشی از قهرش مانند زهر شیرین است که از وجودم بیرون میرود.
رد او به از قبول دیگران
لعل و مروارید سنگش را مرید
هوش مصنوعی: بهتر است که او را بپذیریم و از دیگران دوری کنیم، چون حتی سنگهایش هم ارزشمندتر از جواهرات دیگران میباشد.
این سعادتهای دنیا هیچ نیست
آن سعادت جو که دارد بوسعید
هوش مصنوعی: این خوشبختیهای دنیوی هیچ ارزش و اهمیتی ندارند، چون آن خوشبختی واقعی را بوسعید دارد که در جستجوی معنای عمیقتری است.
این زیادتهای این عالم کمیست
آن زیادت جو که دارد بایزید
هوش مصنوعی: زیادهرویها و اضافات این دنیا ناچیز و کم ارزش است، اما آن کسی که مانند بایزید میخواهد به معرفت عمیقتر دست یابد و به عظمت روحی برسد، در حقیقت ثروتمند و بزرگ است.
آن زیادت دست شش انگشت تست
قیمت او کم به ظاهر مستزید
هوش مصنوعی: آن دست که شش انگشت دارد، از نظر ظاهری شاید کم ارزش به نظر برسد، اما چیزهای ارزشمندی در آن نهفته است.
آن سناجو کش سنایی شرح کرد
یافت فردیت ز عطار آن فرید
هوش مصنوعی: سنایی در آثارش از عطار الهام گرفته و از او تاثیر پذیرفته است، به طوری که در فردیت خود، ویژگیهای خاصی را از عطار به ارث برده و خود را تحت تأثیر آن هنرمند بزرگ قرار داده است.
چرب و شیرین مینماید پاک و خوش
یک شبی بگذشت با تو شد پلید
هوش مصنوعی: یک شب خوب و خوشایند با تو گذشته، اما حالا آن خاطره به تلخی تبدیل شده است.
چرب و شیرین از غذای عشق خور
تا پرت برروید و دانی پرید
هوش مصنوعی: از لذتهای عشق بهرهمند شو تا بتوانی به اوج برسسی و مراحل زندگی را به خوبی طی کنی.
آخر اندر غار در طفلی خلیل
از سر انگشت شیری میمکید
هوش مصنوعی: در نهایت، در یک غاری، در دوران کودکی خلیل، او از سر انگشت یک شیر شیر مینوشید.
آن رها کن آن جنین اندر شکم
آب حیوانی ز خونی میمزید
هوش مصنوعی: رها کن آن چیزی را که در درون خود، مثل جنین در شکم مادر، زندگی میکند و از خون حیوان تغذیه میکند.
قد و بالایی که چرخش کرد راست
عاقبت چون چرخ کژقامت خمید
هوش مصنوعی: قد و قامت کسی که به نظر میرسید بسیار راست و استوار است، در نهایت مانند چرخهای کج و ناهماهنگ خم میشود.
قد و بالایی که عشقش برفراشت
برگذشت آن قدش از عرش مجید
هوش مصنوعی: عشق او به قد و قامت زیبایی دست یافته که از همه چیز بالاتر است و حتی از عرش خداوند نیز فراتر میرود.
نی خمش کن عالم السر حاضرست
نحن اقرب گفت من حبل الورید
هوش مصنوعی: نی را آرام کن، زیرا علم غیب در اینجا حاضر است. ما به خدا نزدیکتر هستیم از رگ گردن.
حاشیه ها
مدحی بالاتر در وصف حضرت امیر (ع) بهتر از بیت سوم سراغ ندارم:
قاب قوسین از علی تیری فکند
تا سپرهای فلکها را درید
قاب قوسین از علا تیری فکند ...
منظور امام علی نیست
1397/05/28 10:07
سوره صادقی
قاب قوسین اشاره به چند آیه اول سوره نجم دارد که در وصف معراج پیامبر (ص) است. در یکی از همان آیات گفته شده که ان ربک علی افق الاعلی. فکر میکنم «علی» مورد بحث در کامنتهای قبلی در واقع اشاره به همین افق اعلی باشد البته احتمالا بخاطر وزن از خود کلمه اعلی استفاده نکرده است مولانا.
البته نکته دیگر هم اینست که در معراج روایت هست که پیامبر علی (ع) را آنجا دید و قرآن را از او گرفت. البته منظور شرک و اینها نیست. داستان معراج داستان پیچیدهایست به زعم من - و البته گفته شده که معنیاش اینست که علی (ع) به مقام قرآن رسیده بود و این را به پیامبر در معراج نشان دادند.
در هر حال منظور اینکه علی (ع) هم در داستان معراج حضوری پررنگ داشته و شاید بتوان «علی» در بیت بالا را دارای نوعی ایهام دانست.
از غزلهای نمونه وار که پیش از آشنائی با شمس سروده شده است، آمیخته با عرفان با یزیدی و سنایی و عطار که با باورهای مذهبی در هم آمیخته است و هنوز به صیقل و صافی شمس در نیامده است و راه خود را یکسره از مذهب جدا نساخته است، البته نقش پیامبران یکسره از مذاهب بجای مانده از آنان مجزاست و توصیه شمس به مسلمانان این است که متابعت مصطفی را بکنید یعنی از محمد راه را فرا بگیرید نه از دین بجای مانده و سراسر دستکاری شده، این شامل عیسی و موسی و ابراهیم و دیگر بزرگان و یگانههای عالم بشریت نیز میشود