گنجور

غزل شمارهٔ ۸۲۳

عمر بر اومید فردا می‌رود
غافلانه سوی غوغا می‌رود
روزگار خویش را امروز دان
بنگرش تا در چه سودا می‌رود
گه به کیسه گه به کاسه عمر رفت
هر نفس از کیسه ما می‌رود
مرگ یک یک می‌برد وز هیبتش
عاقلان را رنگ و سیما می‌رود
مرگ در ره ایستاده منتظر
خواجه بر عزم تماشا می‌رود
مرگ از خاطر به ما نزدیکتر
خاطرِ غافل، کجاها می‌رود
تن مَپرور، زانک قربانیست تن
دل بپرور، دل به بالا می‌رود
چرب و شیرین کم ده این مردار را
زانک تن پرورد، رُسوا می‌رود
چرب و شیرین ده ز حکمت روح را
تا قوی گردد که آن جا می‌رود
حکمتت از شَه صَلاح الدین رِسد
آنکِ چون خورشید، یکتا می‌رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۲۳ به خوانش هانیه سلیمی
غزل شمارهٔ ۸۲۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/08/31 21:10
همایون

شعری ناهمگون با دیوان به نظر میرسد، که مضمونی سبک و تکراری دارد، بعید نیست از کس دیگری باشد که تقلید شده است

1400/11/10 15:02
محسن جهان

تفسیر ابیات ۱ و ۲.

افرادی که روزگار خود را در امید و آرزوهای واهی بسر می‌برند در واقع در غفلت بوده و ارجح است که به حال خود نظر کرده و اینکه چگونه آنرا سپری می‌کنند. خداوند در قرآن مجید در این رابطه می‌فرماید:
وان کثیرا من الناس عن ایاتنا لغافلون؛بسیاری مردم،از ایات و نشانه‌های ما غافل‌اند.(سوره یونس،ایه 92)

1402/02/22 15:04
ahmad TNT

مرگ یک یک می‌برد