گنجور

غزل شمارهٔ ۸۲۱

خنده از لطفت حکایت می‌کند
ناله از قهرت شکایت می‌کند
این دو پیغام مخالف در جهان
از یکی دلبر روایت می‌کند
غافلی را لطف بفریبد چنان
قهر نندیشد جنایت می‌کند
وان یکی را قهر نومیدی دهد
یأس کلی را رعایت می‌کند
عشق مانند شفیعی مشفقی
این دو گمره را حمایت می‌کند
شکرها داریم زین عشق ای خدا
لطف‌های بی‌نهایت می‌کند
هر چه ما در شکر تقصیری کنیم
عشق کفران را کفایت می‌کند
کوثر است این عشق یا آب حیات
عمر را بی‌حد و غایت می‌کند
در میان مجرم و حق چون رسول
بس دوادو بس سعایت می‌کند
بس کن آیت آیت این را برمخوان
عشق خود تفسیر آیت می‌کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۲۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/05/18 23:08
فضه

بس داوادو بس سعایت می کند یعنی چی

1396/05/18 23:08
فضه

چون عرفا پایدار و زندگی راحت رو مانعی برای سیر و رشد روحانی انسان می دانستند شاید عبارت بس دوادو نشان از عقیده داشتن زندگی پایدار می باشد ولی در اینجا می گوید این پایداری است که سعایت می‌کند یعنی مانع رفتن انسان به سوی حق می شود.

1396/05/19 17:08
الف رسته

بس دوادو، بس سعایت می‌کند
ٓدوا دُو = دویدن و دویدن
سٓعایت => سٓعی از مصدر عربی = دویدن

1396/05/19 19:08
فضه

@رسته بله درسته سعایة مصدر سعی