گنجور

غزل شمارهٔ ۸۱۸

ساقیان سرمست در کار آمدند
مستیان در کوی خمار آمدند
حلقه حلقه عاشقان و بی‌دلان
بر امید بوی دلدار آمدند
بلبلان مست و مستان الست
بر امید گل به گلزار آمدند
هین که مخموران در این دم جوق جوق
بر در ساقی به زنهار آمدند
یک ندا آمد عجب از کوی دل
بی دل و بی‌پا به یک بار آمدند
از خوشی بوی او در کوی او
بیخود و بی‌کفش و دستار آمدند
بی محابا ده تو ای ساقی مدام
هین که جان‌ها مست اسرار آمدند
عارفان از خویش بی‌خویش آمدند
زاهدان در کار هشیار آمدند
ساقیا تو جمله را یک رنگ کن
باده ده گر یار و اغیار آمدند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیان سرمست در کار آمدند
مستیان در کوی خمار آمدند
هوش مصنوعی: آشامیدگان شاد و مستان خوشحال به خیابان آمدند و به سوی بهشتی پر از شادی و سرخوشی گام برداشتند.
حلقه حلقه عاشقان و بی‌دلان
بر امید بوی دلدار آمدند
هوش مصنوعی: عاشقان و بی‌دل‌ها به دور هم جمع شده‌اند و با امیدی به عطر محبوبشان آمده‌اند.
بلبلان مست و مستان الست
بر امید گل به گلزار آمدند
هوش مصنوعی: پرندگان عاشق، سرشار از شادی و سرمستی، با امید به گل، به باغ گلزار آمده‌اند.
هین که مخموران در این دم جوق جوق
بر در ساقی به زنهار آمدند
هوش مصنوعی: اکنون بیداران و مست‌ها در این لحظه به طور گروهی به در مقابل ساقی آمده‌اند و از او درخواست کمک می‌کنند.
یک ندا آمد عجب از کوی دل
بی دل و بی‌پا به یک بار آمدند
هوش مصنوعی: یک صدایی از طرف دل که در حالت بی‌حالی و بی‌تحرکی بود، به صورت ناگهانی و به یکباره به گوش رسید.
از خوشی بوی او در کوی او
بیخود و بی‌کفش و دستار آمدند
هوش مصنوعی: افرادی که از شادی و خوشحالی سرمست شده بودند، بدون کفش و لباس مناسب، به سمت محله او رفتند و بوی خوش او آنها را جذب کرد.
بی محابا ده تو ای ساقی مدام
هین که جان‌ها مست اسرار آمدند
هوش مصنوعی: ای ساقی، بدون هیچ نگرانی و تردیدی، مرتباً باده بده، زیرا که جان‌ها به شوق اسرار و رازها مست و سرشار از شادی آمده‌اند.
عارفان از خویش بی‌خویش آمدند
زاهدان در کار هشیار آمدند
هوش مصنوعی: عارفان بدون وابستگی به خود و نفس خویش به حقیقت رسیدند، اما زاهدان با آگاهی و هوشیاری در امور دینی و معنوی فعالیت کردند.
ساقیا تو جمله را یک رنگ کن
باده ده گر یار و اغیار آمدند
هوش مصنوعی: ای ساقی، همه را یکدست کن و شراب بده؛ حتی اگر یار و بیگانه حضور داشته باشند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۱۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/09/05 15:12
کاوه کیانی حاجی

این شعر در تاریخ 19 شهریور 1389 در کنسرت کامکارها در برج میلاد تهران با آهنگسازی هوشنگ کامکار اجرا شد.

1398/05/19 20:08
پویا

در آلبوم سرود گل اثر حسین علیزاده هم این شعر استفاده شده است.