غزل شمارهٔ ۸۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۱ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل شمارهٔ ۸۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۸۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۸۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۸۱ به خوانش آرش خیرآبادی
حاشیه ها
بیت دوم (مخمور کند جوشش مر چشم خدابین را) فکر میکنم به جای {مر} از {هر} باید استفاده شود
در بیت دوم بجای درآمیزد "بیامیزد" نیز آمده:
زان می که ز دل خیزد با روح بیامیزد
مخمور کند جوشش مر چشم خدابین را
نیز در بیت پنجم بجایبی غم "خرم" و بجای نکند "نکشد" :
آن باده بجز یک دم دل را نکند خرم
هرگز نکشد غم را هرگز نکشد کین را
و در بیت ششم بجای باشد "بادا" :
یک قطره از این ساغر کار تو کند چون زر
جانم به فدا بادا این ساغر زرین را
و بالاخره حذف "و" بین گل و نسرین در بیت آخر :
گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر میجو
رستم چه کند در صف دسته گل نسرین را
هشیار کند جوشش چشمان خدا بین را
سلام ،
معنی بیت آخر را کسی می داند ؟؟
حسین جان
بیت آخر : گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر میجو
رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را
میگوید : مرد میدان باش و در تلاش ، اگر یکبار شکستی ، باز برخیز برای شکست بعدی قد علم کن
مرد میدان ” رستم “ را با گل و نسرین چه کار ؟
ضمناً : منظور از گل ، گل سرخ است که اغلب در کناره ی کویر می روید که رُز هم میگویند و از آن گلاب می گیرند .
زنده باشی
رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را
یعنی خنده دار و ناموزون و کج و کوله می نماید برای او که در خط مقدم میدان مشغول نبرد است دسته گل ببری و برای کسی که از بی هوایی خفه می شود سالاد سزار ، جلوی او که زیر تیربار گلوله می دود تعظیم کنی یا از جایت بلند شوی و برای آن که گرسنه است از عرفان یا سیاست بگویی...
به تناسب ها و اولویت ها اشاره می کند.
با احتیاط میتوان این را از غزلهای ابتدایی و پیش از شمس شمرد
هر چند دو مصرع زیبا دارد
این حالت اگر باشد اغلب به سحر باشد
رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را
ساغر پیشین و امت یاسین و امت عیسی و باده انگوری ترکیبات کمیاب در غزلهای آتشین اند و اغلب در غزلهای معمولی ابتدایی آماده است
جایی میگوید
سوره یاسین بسی خواندم از عشق و ذوق
زان که مرا خوانده بود سوره یاسین من
و جایی دیگر
جان ویسند و رامین سخت شیرین شیرین
مفخر آل یاسین وز خدا ارمغانی
اما در جایی دیگر چنین میسراید
گویند بخوان یاسین تا عشق شود تسکین
جانی که به لب آمد چه سود ز یاسینی
درباره این بیت که سوال شد:
گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر میجو
در معنای الفاظ درست گفتند دوستان.
به نظر می رسد معنی این باشد که :
اگر یک زخم برداشتی، نترس، و جا نزن، و دنبال زخمی دیگر برو. در پس این زخم هاست که ساخته و پرداخته می شوی و لایق عشق. در صف جنگ، گل و نسرین به کار رستم نمی آید. اینجا هم صف جنگ است. عشاق منتخب می شوند. و عاشق بی زخم به کار این جنگ نمی آید.
پس گر زخم خوری بر رو، رو زخم دگر می جو
بیت اول،مصراع دوم ؛ اگر "راه زن" و "راه بر" به شکل راهزن و راهبر نوشته شوند هم از نظر نگارش درست تر است و هم در خواندن شعر،خواننده دچار اشتباه نمیشوند.کمااینکه رهزن و رهبر هم امروزه "ره زن" و "ره بر" امروزه سرهم نوشته میشوند.
توضیحات دکتر شفیعی کدکنی در «گزیده غزلیات شمس» چاپ بیست و هشتم:
بادۀ منصوری: شراب شوق و جذبه که در منصور (حسینبن منصور حلاج) بود و بر اثر همین شیدایی و شور چنان در عشق الهی مستغرق بود که خود را در میان نمیدید و انا الْحَق میگفت و بر اثر همین سخنان او را به دار آویختند و پیکرش را سوختند و خاکسترش را به امواج دجله سپردند. منصور، در ادب صوفیه، به گونۀ اسطورۀ عشق الهی درآمده است.
یاسین: سورۀ ۳۸ قرآن کریم و منظور در اینجا رسول اکرم (ص) است که بنا بر تفاسیر طرف خطاب یاسین است.
کار تو کند چون زر: کار چون زر شدن (از تعبیرات قدیمی و رایج در ادب فارسی)، سامانی سخت خوش یافتن.