گنجور

غزل شمارهٔ ۷۹۷

ز اول روز که مخموری مستان باشد
شیخ را ساغر جان در کف دستان باشد
پیش او ذره صفت هر سحری رقص کنیم
این چنین عادت خورشیدپرستان باشد
تا ابد این رخ خورشید سحر در سحرست
تا دل سنگ از او لعل بدخشان باشد
ای صلاح دل و دین تو ز برون جهتی
تا چنین شش جهت از نور تو رخشان باشد
بنده عشق تو در عشق کجا سرد شود
چون صلاح دل و دین آتش سوزان باشد
تو رضای دل او جو اگرت دل باید
دل او چون طلبد آنک گران جان باشد
ای بس ایمان که شود کفر چو با او نبود
ای بسی کفر که از دولتش ایمان باشد
گلخنی را چو ببینی به دل و روی سیاه
هر چه از کان گهر گوید بهتان باشد
شمس تبریز تو سلطان همه خوبانی
هم جمال تو مگر یوسف کنعان باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز اول روز که مخموری مستان باشد
شیخ را ساغر جان در کف دستان باشد
هوش مصنوعی: از همان آغاز که حالت شگفت‌انگیز و سرخوشی در من وجود داشت، پیشوای روشنی‌بخش نیز پیوسته توشه‌ای از جان و زندگی در دستانش بود.
پیش او ذره صفت هر سحری رقص کنیم
این چنین عادت خورشیدپرستان باشد
هوش مصنوعی: در حضور او، ما مانند ذرات ریز در مقابل هر صبحگاهی می‌رقصیم؛ این شیوه‌ای است که افرادی که خورشید را می‌پرستند، به آن عادت کرده‌اند.
تا ابد این رخ خورشید سحر در سحرست
تا دل سنگ از او لعل بدخشان باشد
هوش مصنوعی: این چهره‌ی تابناک مانند خورشید در صبح همیشه درخشان است و به حدی زیبا و دل‌نشین است که حتی دل سنگی را هم به جواهر گرانبهایی تبدیل می‌کند.
ای صلاح دل و دین تو ز برون جهتی
تا چنین شش جهت از نور تو رخشان باشد
هوش مصنوعی: ای مایه‌ی نیکی دل و دین، تو باید از جایی خارج شوی تا این شش جهت اطرافت از نور تو پرنور و روشن باشد.
بنده عشق تو در عشق کجا سرد شود
چون صلاح دل و دین آتش سوزان باشد
هوش مصنوعی: عاشق تو هرگز نمی‌تواند در عشق سرد شود، چون صلاح دل و دین مانند آتش سوزان است.
تو رضای دل او جو اگرت دل باید
دل او چون طلبد آنک گران جان باشد
هوش مصنوعی: اگر خواهان دل او هستی، باید رضایت و خوشنودی او را جست‌وجو کنی، زیرا دل او مانند چیزی گرانبها و جان‌سوز است که در صورت طلب آن، به دشواری هایی برخواهی خورد.
ای بس ایمان که شود کفر چو با او نبود
ای بسی کفر که از دولتش ایمان باشد
هوش مصنوعی: بسیاری از ایمان‌ها وجود دارد که اگر در کنار آن‌ها کفر باشد، ایمان بی‌ارزش خواهد شد. همچنین، ممکن است کفرهایی وجود داشته باشند که به دلیل قدرت ایمان، به راحتی نادیده گرفته شوند.
گلخنی را چو ببینی به دل و روی سیاه
هر چه از کان گهر گوید بهتان باشد
هوش مصنوعی: اگر به کسی که چهره و دلش سیاه است و درونش پر از ناپاکی و ریاکاری است نگاه کنی، هر چیزی که از او بشنوی، مثل این است که دروغ می‌گوید.
شمس تبریز تو سلطان همه خوبانی
هم جمال تو مگر یوسف کنعان باشد
هوش مصنوعی: شمس تبریز، تو بهترین و برترین خوبی‌ها هستی و زیبایی تو به قدری است که شاید تنها یوسف از سرزمین کنعان بتواند با تو مقایسه شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۹۷ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1395/10/04 17:01
مرتضی

در بیت سوم سحر در سحر به چه معناست؟ و مفهوم این بیت چیست؟