گنجور

غزل شمارهٔ ۷۸۸

آه کان طوطی دل بی‌شکرستان چه کند
آه کان بلبل جان بی‌گل و بستان چه کند
آنک از نقد وصال تو به یک جو نرسید
چو گه عرض بود بر سر میزان چه کند
آنک بحر تو چو خاشاک به یک سوش افکند
چو بجویند از او گوهر ایمان چه کند
نقش گرمابه ز گرمابه چه لذت یابد
در تماشاگه جان صورت بی‌جان چه کند
با بد و نیک بد و نیک مرا کاری نیست
دل تشنه لب من در شب هجران چه کند
دست و پا و پر و بال دل من منتظرند
تا که عشقش چه کند عشق جز احسان چه کند
آنک او دست ندارد چه برد روز نثار
و آنک او پای ندارد گه خیزان چه کند
آنک بر پرده عشاق دلش زنگله نیست
پرده زیر و عراقی و سپاهان چه کند
آنک از باده جان گوش و سرش گرم نشد
سرد و افسرده میان صف مستان چه کند
آنک چون شیر نجست از صفت گرگی خویش
چشم آهوفکن یوسف کنعان چه کند
گرچه فرعون به در ریش مرصع دارد
او حدیث چو در موسی عمران چه کند
آنک او لقمه حرص است به طمع خامی
او دم عیسی و یا حکمت لقمان چه کند
بس کن و جمع شو و بیش پراکنده مگو
بی دل جمع دو سه حرف پریشان چه کند
شمس تبریز توی صبح شکرریز توی
عاشق روز به شب قبله پنهان چه کند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه کان طوطی دل بی‌شکرستان چه کند
آه کان بلبل جان بی‌گل و بستان چه کند
هوش مصنوعی: او شادابی و خوشی را در زندگیش از دست داده و احساس می‌کند که مانند طوطی، بی‌خوشی و بی‌گل و بوستان است. در واقع، در این دنیای بی‌عشق و بی‌محبت، او نمی‌داند چه کار باید بکند.
آنک از نقد وصال تو به یک جو نرسید
چو گه عرض بود بر سر میزان چه کند
هوش مصنوعی: آن کس که از عشق و وصال تو به کمترین چیز راضی نمی‌شود، در حالی که در دنیا، خیلی چیزها بر اساس سنجش و معیارها بررسی می‌شود، با این حال نمی‌تواند به آنچه که در نظرش مهم است، دست یابد.
آنک بحر تو چو خاشاک به یک سوش افکند
چو بجویند از او گوهر ایمان چه کند
هوش مصنوعی: آن دریای وسیع تو مانند خاشاکی است که به آسانی بر روی آن شناور می‌شود. حال اگر از آن دریا بخواهند گوهر ایمان را استخراج کنند، چه می‌تواند انجام دهد؟
نقش گرمابه ز گرمابه چه لذت یابد
در تماشاگه جان صورت بی‌جان چه کند
هوش مصنوعی: گرما و زیبایی یک گرمابه، برای آن چه لذتی دارد اگر در مکانی دیده شود که روح و جان ندارد؟ یک صورت بی‌جان چه تاثیری می‌تواند بگذارد؟
با بد و نیک بد و نیک مرا کاری نیست
دل تشنه لب من در شب هجران چه کند
هوش مصنوعی: من نه به خوبی‌ها فکر می‌کنم و نه به بدی‌ها، دل من که در این شب جدایی تشنه است، نمی‌داند چه باید بکند.
دست و پا و پر و بال دل من منتظرند
تا که عشقش چه کند عشق جز احسان چه کند
هوش مصنوعی: دل من در انتظار است و اعضای بدنم به شوق عشق او به حرکت درآمده‌اند. عشق در نهایت چه کار می‌تواند بکند اگر غیر از نیکی و kindness باشد؟
آنک او دست ندارد چه برد روز نثار
و آنک او پای ندارد گه خیزان چه کند
هوش مصنوعی: او که دست ندارد، چگونه می‌تواند در روز فداکاری چیزی به دست آورد؟ و او که پای ندارد، در زمان حرکت چگونه می‌تواند کاری انجام دهد؟
آنک بر پرده عشاق دلش زنگله نیست
پرده زیر و عراقی و سپاهان چه کند
هوش مصنوعی: در اینجا گویا فردی به عشق و علاقه‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید که دل عاشق نمی‌تواند تحت تأثیر محیط و شرایط اطرافش باشد. او به تضاد و تفاوت‌هایی در زیبایی و جذابیت اشاره می‌کند و به نوعی این شرایط را بی‌معنا می‌داند. به عبارت دیگر، او تأکید می‌کند که عشق واقعی فراتر از زیبایی‌های ظاهری است و در دل انسان سرشار از احساس و شور و شوق است.
آنک از باده جان گوش و سرش گرم نشد
سرد و افسرده میان صف مستان چه کند
هوش مصنوعی: آن شخص که از باده جانش شاداب نشده و سرش گرم نمی‌شود، در میان مستان افسرده و سرد چه باید کند؟
آنک چون شیر نجست از صفت گرگی خویش
چشم آهوفکن یوسف کنعان چه کند
هوش مصنوعی: وقتی که فردی مانند شیر از صفات منفی خود فاصله می‌گیرد و به دنبال ویژگی‌های مثبت می‌رود، در این شرایط آیا زیبایی و جذابیت‌های دیگران چه تأثیری می‌تواند بر او داشته باشد؟
گرچه فرعون به در ریش مرصع دارد
او حدیث چو در موسی عمران چه کند
هوش مصنوعی: اگرچه فرعون ظاهری مزیّن و زیبا دارد، اما وقتی صحبت از حقایق و پیام‌های عمیق الهی به میان آید، او چاره‌ای جز تسلیم در برابر موسی و رسالت او ندارد.
آنک او لقمه حرص است به طمع خامی
او دم عیسی و یا حکمت لقمان چه کند
هوش مصنوعی: این شخص به خاطر حرص و طمعش، به مانند لقمه‌ای می‌ماند که هرگز نتوانسته از آن بهره‌برداری کند، حالا چه به دم عیسی متوسل شود و چه به حکمت لقمان، به جایی نخواهد رسید.
بس کن و جمع شو و بیش پراکنده مگو
بی دل جمع دو سه حرف پریشان چه کند
هوش مصنوعی: خودت را جمع و جور کن و دیگر بیهوده صحبت نکن. اگر دلت بی‌قرار است، چند کلمه نامفهوم چه کمکی می‌تواند بکند؟
شمس تبریز توی صبح شکرریز توی
عاشق روز به شب قبله پنهان چه کند
هوش مصنوعی: شمس تبریز در صبحی شیرین و دلنشین، عاشق چگونه می‌تواند در تاریکی شب به سمت قبله‌ای پنهان راه بزند؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۸۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/03/09 15:06
نادر..

عشق جز احسان چه کند؟..

1403/07/29 06:09
محمد سلماسی زاده

در بیت :

گرچه فرعون به در ریش مرصع دارد

او حدیث چو در موسی عمران چه کند

 

در هر دو مصرع واژه "در" با ضم دال خوانده می شود . دُر = گوهر