گنجور

غزل شمارهٔ ۷۷۴

به میان دل خیال مه دلگشا درآمد
چو نه راه بود و نی در عجب از کجا درآمد
بت و بت پرست و مؤمن همه در سجود رفتند
چو بدان جمال و خوبی بت خوش لقا درآمد
دل آهنم چو آتش چه خوش است در منارش
نه که آینه شود خوش چو در او صفا درآمد
به چه نوع شکر گویم که شکرستان شکرم
ز در جفا برون شد ز در وفا درآمد
همه جورها وفا شد همه تیرگی صفا شد
صفت بشر فنا شد صفت خدا درآمد
همه نقش‌ها برون شد همه بحر آبگون شد
همه کبریا برون شد همه کبریا درآمد
همه خانه‌ها که آمد در آن به سوی دریا
چو فزود موج دریا همه خانه‌ها درآمد
همه خانه‌ها یکی شد دو مبین به آب بنگر
که جدا نیند اگر چه که جدا جدا درآمد
همه کوزه‌ها بیارید همه خنب‌ها بشویید
که رسید آب حیوان و چنین سقا درآمد

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به میان دل خیال مه دلگشا درآمد
چو نه راه بود و نی در عجب از کجا درآمد
هوش مصنوعی: در دل من، خیال زیبایی مانند ماه روشن شد، در حالی که نه راهی به آنجا بود و نه تعجبی داشت از اینکه از کجا آمده است.
بت و بت پرست و مؤمن همه در سجود رفتند
چو بدان جمال و خوبی بت خوش لقا درآمد
هوش مصنوعی: همه، چه بت و چه بت‌پرست و چه مؤمن، در برابر زیبایی و جذابیت بت، به احترام و سجده در آمدند.
دل آهنم چو آتش چه خوش است در منارش
نه که آینه شود خوش چو در او صفا درآمد
هوش مصنوعی: دل من به مانند آهن است که وقتی در آتش قرار می‌گیرد، خوب و خوش می‌شود. این حالتی بهتر است که مانند آینه‌ای روشن و صاف باشد، زمانی که درونش نور و صفا وارد می‌شود.
به چه نوع شکر گویم که شکرستان شکرم
ز در جفا برون شد ز در وفا درآمد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به بیان احساسات متضاد خود می‌پردازد. او از شکر و نوعی شیرینی سخن می‌گوید، اما به نوعی از درد و رنجی که از خیانت یا بی‌وفایی ناشی شده، اشاره می‌کند. از یک سو، طعم شیرینی وفا و محبت وجود دارد و از سوی دیگر، رنج ناشی از جفا و بی‌وفایی. او در نهایت به این نتیجه می‌رسد که گویا این دو احساس به هم آمیخته‌اند و شاید نمی‌تواند به یک نوع خاص از شکر اشاره کند، زیرا هر دو تجربه را به طور همزمان احساس می‌کند.
همه جورها وفا شد همه تیرگی صفا شد
صفت بشر فنا شد صفت خدا درآمد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که انسان‌ها به وفاداری و صداقت رسیدند و تاریکی‌ها برطرف شده‌اند. خصوصیات انسانی ناپدید شده و ویژگی‌های الهی ظهور کرده‌اند.
همه نقش‌ها برون شد همه بحر آبگون شد
همه کبریا برون شد همه کبریا درآمد
هوش مصنوعی: تمام اشکال و تصورات به بیرون آمده و دریا به رنگ آبی درآمده است. همه عظمت و بزرگی نیز ظاهر شده و به زندگی بازگشته است.
همه خانه‌ها که آمد در آن به سوی دریا
چو فزود موج دریا همه خانه‌ها درآمد
هوش مصنوعی: همه‌ی خانه‌ها وقتی به سمت دریا آمدند، مانند امواجی که به دریا نزدیک می‌شوند و افزایش پیدا می‌کنند، به یکدیگر پیوستند.
همه خانه‌ها یکی شد دو مبین به آب بنگر
که جدا نیند اگر چه که جدا جدا درآمد
هوش مصنوعی: همه خانه‌ها یکسان شده‌اند، پس به آب نگاه نکن که به نظر می‌رسد جداست، حتی اگر به ظاهر جدا باشند.
همه کوزه‌ها بیارید همه خنب‌ها بشویید
که رسید آب حیوان و چنین سقا درآمد
هوش مصنوعی: همه کوزه‌ها را بیاورید و همه ظرف‌ها را بشویید، چون آب حیات رسید و سقا (آب‌فروش) وارد شد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۷۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۷۷۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/09/27 07:11
امیر

بنظر می رسد در بیت ششم , مصرع دوم , "کبریا"ی اولی باید به "کبر ها " تصحیح شود .

1394/05/14 01:08
میلاد

بنده هم جایی دیدم که کبرها درست است لطفا تصحیح کنید .

1395/03/20 17:06

فکر کنم در بیت هشتم مصرع دوم(که جدا نیند اگر چه که جدا جدا درآمد) " که جدا نبیند آنچه که جدا جدا در آمد " باید بوده باشد.

1395/07/04 07:10
بامداد

بیت سوم مصرع اول به این شکل است: دل آهنم چو آتش چه خوش است در منارش

1397/05/19 22:08
شهلا

جدا نیَند= جدا نیستند

1397/09/04 23:12

تصحیح بفرمایید :
همه کبرها برون شد همه کبریا در آمد .
یعنی بنا بر حدیث قدسی
( قال الله عز وجل : الکبریاء ردائی ، والعظمة إزاری ، فمن نازعنی واحداً منهما قذفته فی النار ) ، وروی بألفاظ مختلفة منها
که خداوند می فرماید:"کبریا صفتی ست که پوشش من است و عظمت ازار من هرکه در این صفات با من منازعه ورزد در آتش اندازم ... "بنابراین عارف باید هودبینی را از سر به در کند تا خدا روکند

1403/05/23 10:07
رضا از کرمان

سلام 

  آقای هژیر مهر افروز در البوم آیان از این غزل  به زیبایی استفاده کرده است .