گنجور

غزل شمارهٔ ۷۷۰

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
چو فرو شدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
سر خنب‌ها گشادم ز هزار خم چشیدم
چو شراب سرکش تو به لب و سرم نیامد
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن‌برِ لطیفی چو تو در برم نیامد
ز پِیَت مراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد مانْد زان پس که میسرم نیامد
دو سه روز شاهیت را چو شدم غلام و چاکر
به جهان نمانْد شاهی که چو چاکرم نیامد
خِرَدَم بگفت برپر ز مسافران گردون
چه شکسته پا نشستی که مسافرم نیامد
چو پرید سوی بامت ز تنم کبوتر دل
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه همای مانْد و عنقا که برابرم نیامد
برو ای تنِ پریشان تو و آن دلِ پشیمان
که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
چو فرو شدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
هوش مصنوعی: همه را امتحان کردم و بهتر از تو نیافتم؛ زمانی که در دریا غرق شدم، هیچ چیز به زیبایی تو به دست نیاوردم.
سر خنب‌ها گشادم ز هزار خم چشیدم
چو شراب سرکش تو به لب و سرم نیامد
هوش مصنوعی: من هزاران پیچ و خم را پشت سر گذاشتم و در این راه، مانند شراب پرشور تو، سرخوشی و لذتی عمیق را تجربه کردم، اما هنوز به سرانجام مطلوبی نرسیده‌ام.
چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن‌برِ لطیفی چو تو در برم نیامد
هوش مصنوعی: چه عجیب است که در دل من گل و یاسمن شادمانه می‌خندند، در حالی که خودت، ای لطیف و زیبای معنوی، به آغوش من نیامدی.
ز پِیَت مراد خود را دو سه روز ترک کردم
چه مراد مانْد زان پس که میسرم نیامد
هوش مصنوعی: به خاطر تو، چند روزی از خواسته‌ام صرف‌نظر کردم، اما پس از آن دیگر چه آرزویی باقی ماند وقتی که به آنچه می‌خواستم دست نیافتم.
دو سه روز شاهیت را چو شدم غلام و چاکر
به جهان نمانْد شاهی که چو چاکرم نیامد
هوش مصنوعی: چند روزی که خدمتگزار و چاکر تو شدم، هیچ سلطانی در این دنیا نبود که به اندازه تو برای من مهم باشد.
خِرَدَم بگفت برپر ز مسافران گردون
چه شکسته پا نشستی که مسافرم نیامد
هوش مصنوعی: عقل به من می‌گوید که از این مسافران دنیوی فاصله بگیر و نگران نباش، چرا که من در انتظار آن مسافر خاص هستم که هنوز نیامده است.
چو پرید سوی بامت ز تنم کبوتر دل
به فغان شدم چو بلبل که کبوترم نیامد
هوش مصنوعی: وقتی که کبوتر دل به سمت بام تو پرواز کرد، من دلم به شدت ناراحت شد، مانند بلبل که در انتظار کبوترش به فریاد افتاده است.
چو پی کبوتر دل به هوا شدم چو بازان
چه همای مانْد و عنقا که برابرم نیامد
هوش مصنوعی: وقتی که دلم از شوق پرواز به آسمان رفت، مانند کبوترانی که دل به آسمان می‌زنند، انتظار داشتم که همای افسانه‌ای و پرنده‌ای شگفت‌انگیز به راهم بیاید، اما هیچ‌کدام به من نرسیدند.
برو ای تنِ پریشان تو و آن دلِ پشیمان
که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد
هوش مصنوعی: برو ای تن بی‌قرار و دل پشیمان، چون من از هر دوی شما جدا شدم و دلی دیگر برایم فراهم نشده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۷۰ به خوانش علی مرادی گنجه
غزل شمارهٔ ۷۷۰ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۷۷۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۷۷۰ به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"همه را بیازمودم"
با صدای علیرضا افتخاری (آلبوم شب عاشقان)

حاشیه ها

1391/02/15 04:05
علی دبیر

در مصراع «چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد»، باید میان واژه‌های «فرو» و «شدم» فاصله باشد. نگارش فعلی به غلط معنی «فروختن» را القا می‌کند، در حالی که منظور «فرو رفتن» بوده است.
همچنین مصراع نخست بیت ششم با «خردم بگفت» آغاز می‌شود.

1394/06/17 21:09
امین

ذر بیت ششم مصرع اول مشکل وزنی وجود داره.
باید بنویسید" خردم بگفت برپر ز مسافران گردون"
اصلاح بفرمایید.

1395/09/24 17:11
محمد

بیت سوم طبق خوانش دکتر سروش با نه عجب شروع میشود.

1395/09/24 18:11
بی سواد

محمد عزیز
هر دو خوانش از جمله آن سروش ، نادرست می نمایند
هردو ، چه عجب و بویژه نه عجب اشاره به خنده گل و سمن دارند، در حالی که در مصراع بعدی، خبری از سمن بری که چشم به راهش بوده است در میان نیست
گمان نمی رود گل و سمن در نبود سمن بر لطیف شاعر دل و دماغ خنده داشته باشند.
شاید عجبا بوده است و مانا در نهان سراینده

1395/10/11 22:01
محمد

در مصرع اول بیت اخر بین وان درسن نیست و آن درسته یعنی فاصله باید باشد

1396/10/18 23:01
همایون

دل دیگر دلی است که آماده ملاقات شمس است و شمس نیز این را پی برده است و این گونه عرفان نوینی پیدا می شود که خورشید آن شمس است و ماه آن جلال دین و ما ستارگان که می کوشیم به سهم خود در نور فشانی هستی خود را بیازماییم

1398/07/24 08:09
دیوانه ی ماه

چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد
بی سواد عزیز
در این بیت نیز به مانند دو بیت پیشین، خبری از یار هست. یاری سمن بر و لطیف که همانندش در بر شاعر نیامده است و باغ دل شاعر از شادی این آمدن، بهاری می شود و گل و یاسمن شکفته می شود در باغ

1398/07/15 10:10
امیر بیات

غزل های مولانا را می خوانم به روی شعر قرار دهید چطوری ارسال کنم

1399/01/17 00:04
نیلوفر

چه عجب که در دل من گل و یاسمن بخندد
که سمن بری لطیفی چو تو در برم نیامد
اشاره عرفانی به زیبایی و احساس فرخنده و شادمانی مولانا از دیدار شمس که برای او مصداق خداوند و جان زیبای جهان را می کند. اینجا منظور از معشوق همانند جان جهان زیبا و فرخنده است. چنانکه با دیدار او حتی گل و یاسمن که زیبایان طبیعت هستند در دل مولانا یا عاشق می خندند که او عاشق زیباترین است و گل و یاسمن هم همتای کمال آن زیبایی نیستند.

1399/10/12 10:01
جعفر جوکار

سلام
بااحترام.درخوانش بیت دوم(خنب ها) (خنبه ها) قرائت می شود .که بنظرم صحیح خوانده نمی شود. متشکرم