گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶۸

چمنی که جمله گل‌ها به پناه او گریزد
که در او خزان نباشد که در او گلی نریزد
شجری خوش و خرامان به میانه بیابان
که کسی به سایه او چو بخفت مست خیزد
فلکی چو آسمان‌ها که بدوست قصد جان‌ها
که زحل نیارد آن جا که به زهره برستیزد
گهری لطیف کانی به مکان لامکانی
بویست اشارت دل چو دو دیده اشک بیزد

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چمنی که جمله گل‌ها به پناه او گریزد
که در او خزان نباشد که در او گلی نریزد
هوش مصنوعی: چمنی که همه گل‌ها به آن پناه می‌آورند، جایی است که هرگز پاییز نمی‌آید و گلی در آن نمی‌ریزد.
شجری خوش و خرامان به میانه بیابان
که کسی به سایه او چو بخفت مست خیزد
هوش مصنوعی: در میانه بیابان درختی زیبا و سرزنده وجود دارد که سایه‌اش می‌تواند کسانی را که در زیر آن خوابیده‌اند، به راحتی بیدار کند.
فلکی چو آسمان‌ها که بدوست قصد جان‌ها
که زحل نیارد آن جا که به زهره برستیزد
هوش مصنوعی: آسمان‌ها به مانند پلکانی هستند که جان‌ها را به سوی خود می‌کشند و سیاره زحل نمی‌تواند به جایی برود که سیاره زهره در آنجا در حال جنگ و نزاع است.
گهری لطیف کانی به مکان لامکانی
بویست اشارت دل چو دو دیده اشک بیزد
هوش مصنوعی: گوهری نازک و زیبا در جایی که هیچ مکانی ندارد، به جایی اشاره می‌کند که دل نشان می‌دهد، وقتی دو چشمی که از اشک پر شده است، به آن اشاره می‌کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۶۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۷۶۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/02/11 07:05
مهرشاد

درود
بیت چهارم مصرع دوم «بویست» املای صحیحش «به وی است» می باشد. این املا باعث میشه به اشتباه «بوی است» خوانده شود