غزل شمارهٔ ۷۵۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۷۵۹ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۷۵۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۷۵۹ به خوانش حسین رستگار
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بیت 9 "هله چون دوست به دستی"
"به دستی" باید باشد "بدستی" یعنی "بوده استی" یا "باشد".
کلا می گوید اگر یار باشد همه جا جای اوست.
چی یگم؟؟؟
احساس درونیم اینه که محو این غزلم...
و چقد گوارا و شیرین تر میشه وقتی که این غزل رو با صدای دکتر سروش و ستار یکی از اساتید موسیقی گوش میدم
نمیدونم چه کسی پیغام منو میخونه ولی پیشنهاد میکنم اگه نشنیدی برو دونبالش
بهت قول میدم خیلی ارزشش رو داره
نوش روانت
الانم فقط اومدم ببینم املای این غزل زیبا چه شکلیه
بابت زحمتی که برای این سایت با ارزش کشیدین ازتون ممنونم
در پناه خدا
یا حق
بله سلیم جان
همین طوریه که گفتی
لینک دانلود:
پیوند به وبگاه بیرونی/audio/masnawi70c.mp3">پیوند به وبگاه بیرونی/audio/masnawi70c.mp3
برای غواصی کردن در این دریای مثنوی
پیوند به وبگاه بیرونی/
جای خوبی هستش
ممنونم از آقایان:رضا،ناشناس و سلیم و این سایت بی قیمت
محسن نامجو هم خیلی عالی خونده این شعرو ! گوش کنید ضرر نمی کنید
واقعا فوق العادست. من تازه این آهنگ رو گوش کردم. یعنی منفجر میکنه آدمو. اسمش دردا هیت برای عاشقانش که نمیدانند
این شعر تقریر بسیار زیبایی دارد.
که با جایگزین کردن *دگر کرد* به جای *تو دارد* معنی و مضمون تازه ای می دهد.
آواز این غزل با صدای استاد شهرام ناظری بی نظیره ، یکی از بهترین آواز های این استاد آواز سنتی است.
بخصوص بیت آخر رو بسیار بی نظیر و استثنایی میخونه استاد
خمش ای عاشق مجنون بمگو شعر و بخور خون
این شعر زیبا با شنیدنش از زبان استاد ناظری احساس وصف ناپذیری داره
واقعا ادم سرشار از حس خوبی و عاشقی میشه وقتی این غزل رو با صدای دلنشین استاد ناظری گوش میده ، فوق العادست
اواز شهرام ناظری جلوه ی عرفانی این غزل رو کامل تر کده
دل من رأی تو دارد یعنی چه ؟
شوخی:
شاید یعنی دلم می خواد تو انتخابات به تو رأی بده!
به قول ناصر فیض:
«چیزهای خوب میخواهد دلم»
:)
ای فدای رای تو صندوق من
دل من رای تو دارد ...
رای بر وزن چای به معنی آهنگ و میل به چیزی بکار رفته است.
یعنی دل من میل به تو دارد.
آلبوم گل صدبرگ با آواز استاد شهرام ناظری یکی از بهترین آلبوم های قرن اخیر موسیقی ملی ایرانیست.
آهنگساز این اثر زنده یاد استاد جلال ذوالفنون هستند.
این غزل به شکل فوقالعاده ای با صدای استاد ناظری جامه آواز به خود پوشیده و یکی از ماندگارترین آوازهای ایرانی رو شکل داده.
با شنیدنش به اوج عرفان میرسیم و به نهایت خیال دست پیدا میکنیم
آوازی که استاد ناظری بر روی این غزل اجرا کرده اند با کار سایر خواننده ها، قابل قیاس نیست
تفاوت مانند دیدن و شنیدن است، که شنیدن کی بود مانند دیدن!
حکایت طلا و مس است...
با صدای استاد ناظری، اشعار در ذهن به سماع در می آیند..
واقعا یکی از زیباترین غزلهای مولانا است
این شعر رو آقای ناظری توی آلبوم رقصانه خوندن،لطف کنید آلبوم رو ،به آلبوم های خواننده اضافه کنید
باید این شعر را با آواز جاودانه استاد شهرام ناظری در آلبوم گل صد برگ شنید. آواز و سه تار بی مانند هستند.
جناب شاملو هم این شعر را در سال 1351 به سفارش کانون پرورش فکری کودکان دکلمه کرده اند.
سلام
کسی معنی این بیت را تا آنقدر که می فهمد شرح دهد
شهرام ناظری >> گل صد برگ >>
این اثر به یاد هشتصدمین سال تولد مولوی در بیات ترک (بیات زند) در سال 1360 به صورت گروهنوازی سهتار، به سرپرستی جلال ذوالفنون و با آواز شهرام ناظری با گرایش موسیقی عرفانی ایران عرضه شده است.
پیوند به وبگاه بیرونی
متاسفانه در صفحه beeptunes وجود ندارد.
اشاره مولانا در اشعار بالا با کیست برای شمس ؟
آقای احمد شاملو هم این شعر را بسیار زیبا خوانده است اگر گیر آوردین حتما گوش کنید
با درود.
دوستانی که این شعر رو می پسندند پیشنهاد میدم آهنگی که لینکش رو می گذارم رو حتما دانلود کرده و گوش بدید. من خودم با شنیدن این آهنگ و بدنبال متن کامل شعر به اینجا رهنمود شدم.
با اینکه خواننده تازه کاره اما به زیبایی این شعر رو اجرا کرده...
نام خواننده: میلاد رجبیان
خوانش و دکلمه این شعر مولانا با صدای بسیار زیبای رضا پیربادیان در ویدئوی یوتیوب زیر:
شرح غزل شمارهٔ ۷۵۹ (دل من رای تو دارد)
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
محمدامین مروتی
این غزل هم در فراق و هوای دیدار شمس سروده شده است.
دل من رای تو دارد، سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم، غم صفرای تو دارد
دلم هوایت را کرده و دیوانه توست. اگر رویم زرد است به خاطر غم توست.هم سودا دارد و هم صفرا. صفرا و سودا از مزاج های چهارگانه اند.
سر من مست جمالت، دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
سرمست زیبایی توام. خیالت همیشه با در دل من است و گوهر اشکم را نثار کف دریای وجودت می کند. منظور مولانا این است که گوهر من به فدای کف تو. در حالی که ارزش دریا به گوهر است نه کف آن.
ز تو هر هدیه که بردم، به خیال تو سپردم
که خیال شکرینت، فر و سیمای تو دارد
هرچه از تو گرفتم به خیالت پس دادم، زیرا که خیالت هم به زیباییِ خودت است.
غلطم گرچه خیالت، به خیالات نماند
همه خوبی و ملاحت ز عطاهای تو دارد
اشتباه گفتم. خوبی و زیبایی خیال تو هم از هدیه های خود توست و ربطی به من ندارد.
گل صدبرگ به پیش تو فروریخت ز خجلت
که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد
گل پر برگ که به زیبایی اش می نازید و گمان می کرد مثل تو زیباست، از شرمساری در مقابل تو کم آورد و پرپر شد.
سر خود پیش فکنده، چو گنه کار تو عرعر
که خطا کرد و گمان برد که بالای تو دارد
درخت عرعر هم که به قد و بالایش می نازید، مثل گنهکاران در پیش تو سرش را پایین انداخت.
جگر و جان عزیزان، چو رخ زهره فروزان
همه چون ماه گدازان که تمنای تو دارد
جگر و جان عاشقان، در تمنای وصال تو مثل زهره و ماه می گدازد.
دل من تابه ی حلوا، ز بر آتش سودا
اگر از شعله بسوزد نه که حلوای تو دارد
دل من مثل حلوا بر آتش عشق تو می سوزد چرا که سودای چشیدن حلوای تو را دارد.
هله چون دوست به دستی، همه جا، جای نشستی
خنک آن بیخبری کو خبر از جای تو دارد
وقتی دوست دم دست است همه جا، جای نشستن است چون کنار اوست. خوش به حال کسی که از جای تو باخبر است. این باخبری عین بی خبری و حیرانی است.
اگرم در نگشایی، ز ره بام درآیم
که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد
اگر راهم ندهی از راه بام می آیم تا مثل جان های لطیف، به تماشایت بنشینم و حالم خوش شود.
به دو صد بام برآیم، به دو صد دام درآیم
چه کنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد
هر جا لازم باشد به هوای دینت می آیم چه از بام بیایم و چه در دام بیفتم. آهوی جان من می خواهد در صحرا و هوای وجود تو مقیم شود.
خمش ای عاشق مجنون، بمگو شعر و بخور خون
که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد
مولانا به خود می گوید ای عاشق دیوانه، لازم نیست دیگر چیزی بگویی که همه کائنات با تو غمگساری می کند.
سوی تبریز شو ای دل، بر شمس الحق مفضل
چو خیالش به تو آید، که تقاضای تو دارد
ای دل من به تبریز نزد شمس پر فضیلت برو. زیرا وقتی خیالش به ذهن تو وارد می شود، به این دلیل است که تو را خواسته است.
3 بهمن 1403
بیت ششم منظور از عرعر، درخت ار ار هست که معمولا بسیار بلند و صاف هست، در زبان امروزی فارسی دری هنوز ارچه و ار ار میگویند، ارچه ارتفاع کمتری داری ولی شاخه های بسیاری، اما ار ار بلند است و معمولا فقط در بالاترین قسمت چند شاخه دارد و شاخه ها هم در امتداد تنه اصلی رو به بالا رشد میکند. در واقع درخت ار ار همان سپیدار است یا لا اقل در افغانستان اینگونه تعریف شده است.
و اما شرح بیت این است که: درخت ار ار ادعا میکرد که بلند و صاف، اما وقتی ترا دید از این ادعا شرمنده شد.
بیت آخر
سوی تبریز شو ای دل، بر شمس الحق مفضل
چو خیالش به تو آید، که تقاضای تو دارد
بیان میکند که کشش در معشوق باعث ایجاد طلب در عاشق میشود، یعنی معشوق هست که ابتدا عاشق را میخواند و سپس عاشق به طلب برمیآید. چنانچه مولانا در مثنوی دفتر سوم، بخش هفتم از زبان حق میگوید.
گفت آن الله تو لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت، پیک ماست
خلاصه شرحش میشود برو به طلب شمس که او تو را خواسته.