گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶۰

خنک آن کس که چو ما شد‌، همه تسلیم و رضا شد
گرو عشق و جنون شد‌، گُهر‌ِ بحر صفا شد
مه و خورشید نظر شد که از او خاک چو زر شد
به کرم بحر گهر شد‌، به روش باد صبا شد
چو شه عشق کشیدش‌، ز همه خلق بریدش
نظر عشق گزیدش‌، همه حاجات روا شد
به سفر چون مه گردون به شب چارده پر شد
به نظرهای الهی به یکی لحظه کجا شد؟
دل تو کرد چرایی به برون ز آخُر قالب
وگر آن نیست به هر شب‌، به چراگاه چرا شد‌؟
خنک آن گه که کند حق گنهت طاعت مطلق
خنک آن دم که جنایات عنایات خدا شد
سفر‌ِ مشکل و دورش بشد و ماند حضورش
ز درون قوّت نورش مدد نور سما شد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خنک آن کس که چو ما شد‌، همه تسلیم و رضا شد
گرو عشق و جنون شد‌، گُهر‌ِ بحر صفا شد
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که مانند ما تسلیم و راضی شده است. او به عشق و دیوانگی روی آورده و به مانند جواهر در دریاچه‌ای از صفا و پاکی درآمده است.
مه و خورشید نظر شد که از او خاک چو زر شد
به کرم بحر گهر شد‌، به روش باد صبا شد
هوش مصنوعی: ماه و خورشید به هم نگاه کردند و از آنِ نگاهِ آنها، خاک به مانند طلا شد. به مدد رحمت، دریا پُر از گوهر گردید و به لطافت باد صبا تبدیل شد.
چو شه عشق کشیدش‌، ز همه خلق بریدش
نظر عشق گزیدش‌، همه حاجات روا شد
هوش مصنوعی: وقتی عشق او را به سوی خود جذب کرد، از تمام مردم فاصله گرفت. با دیدن عشق، همه خواسته‌هایش برآورده شد.
به سفر چون مه گردون به شب چارده پر شد
به نظرهای الهی به یکی لحظه کجا شد؟
هوش مصنوعی: در سفر، مانند ماه گردون در شب چهاردهم، در یک لحظه و از دیدگاه الهی، چه چیزی ناپدید شد؟
دل تو کرد چرایی به برون ز آخُر قالب
وگر آن نیست به هر شب‌، به چراگاه چرا شد‌؟
هوش مصنوعی: دل تو که چرا به بیرون از دنیای مادی رفته، اگر این حال را نداشت، چرا هر شب به چراگاه می‌آید؟
خنک آن گه که کند حق گنهت طاعت مطلق
خنک آن دم که جنایات عنایات خدا شد
هوش مصنوعی: سخن از لحظه‌ای است که خداوند گناهان انسان را به طاعت و عبادت بدل کند. در این زمان خوشحالی و شادمانی خاصی وجود دارد، زیرا در حقیقت، خطاها به رحمت و لطف الهی تبدیل می‌شوند و این تحولی عظیم در زندگی فرد به حساب می‌آید.
سفر‌ِ مشکل و دورش بشد و ماند حضورش
ز درون قوّت نورش مدد نور سما شد
هوش مصنوعی: سفر سخت و طولانی او به پایان رسید و حالا او در اینجا حضوری دارد که از درون به نورش کمک می‌کند و نور آسمان را به ارمغان می‌آورد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۶۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/12/12 05:03
ع.کبیر

من ای رضا به رضایت جان فدا کنم...