اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد
پرده شب میدرید او از جنون تا بامداد
هوش مصنوعی: شب گذشته، فیل ما دوباره از هندستان به یاد ما آمد. او به قدری دیوانهوار بود که پرده شب را درید و تا صبح ادامه داد.
دوش ساغرهای ساقی جمله مالامال بود
ای که تا روز قیامت عمر ما چون دوش باد
هوش مصنوعی: دیروز جامهای شراب پر از نوا و شادی بود، ای کسی که تا روز قیامت عمر ما چون دیروز خوش و پر برکت باشد.
بادهها در جوش از او و عقلها بیهوش از او
جزو و کل و خار و گل از روی خوبش باد شاد
هوش مصنوعی: شرابها به خاطر او در حال جوش و خروشاند و عقلها از عشق او بیخبر و غافل. هم اجزا و هم کل، هم خار و هم گل، به خاطر زیبایی او در شادی به سر میبرند.
بانگ نوشانوش مستان تا فلک بررفته بود
بر کف ما باده بود و در سر ما بود باد
هوش مصنوعی: صدای خوش مشروبنوشان تا آسمان به بلندای خود رسیده بود. در دستان ما شراب بود و در سر ما نسیم و خوشی جریان داشت.
در فلک افتاده ز ایشان صد هزاران غلغله
در سجود افتاده آن جا صد هزاران کیقباد
هوش مصنوعی: در آسمان صدها هزار صدا از آنها به گوش میرسد و در آنجا که سجده کردهاند، شمار زیادی از کیقبادها وجود دارد.
روز پیروزی و دولت در شب ما درج بود
شب ز اخوان صفا ناگه چنین روزی بزاد
هوش مصنوعی: در روزی که پیروزی و خوشبختی برای ما رقم خورد، در شبهای گذشته این موضوع در دل ما بود. ناگهان چنین روزی با دوستیهای صمیمانه به دنیا آمد.
موج زد دریا نشانی یافت زین شب آسمان
آن نشان را از تفاخر بر سر و رو مینهاد
هوش مصنوعی: دریا به علتی از شب آسمان چیزی را به خود میزند و آن را با افتخار بر سر و رویش مینهد.
هر چه ناسوتی ز ظلمت راهها را بسته بود
نور لاهوتی ز رحمت بستهها را میگشاد
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیای مادی و ظلمت، راه را بسته بود، نور آسمانی و رحمت الهی آن درها را باز میکرد.
کی بماند زان هوا اشکال حسی برقرار
چون بماند برقرار آن کس که یابد این مراد
هوش مصنوعی: اگر احوالات فانی و مادی ما از بین برود، چه اشکالی دارد؟ زیرا فقط کسی که به حقیقت آنچه میخواهد دست یابد، باقی خواهد ماند.
عمر را از سر بگیرید ای مسلمانان که یار
نیستان را هست کرد و عاشقان را داد داد
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، عمرتان را دوباره آغاز کنید، زیرا محبوب و معشوق به سوی نیستان (دنیای عشق و محبت) آمد و به عاشقان حق و سهم داد.
یار ما افتادگان را زین سپس معذور داشت
زان که هر جا کوست ساقی کس نماند بر سداد
هوش مصنوعی: دوست ما از این پس کسانی را که در قعر محنت و سختی افتادهاند، معذور میداند؛ زیرا در هر جایی که کسی باشد که به جمعکردن گناهکاران پرداخته، هیچکس در آنجا باقی نمیماند.
جوش دریای عنایت ای مسلمانان شکست
طمطراق اجتهاد و بارنامه اعتقاد
هوش مصنوعی: توجه کنید مسلمانان! نعمت و رحمت الهی همچون دریایی جوشان و بینهایت است که قدرت علم و استدلال و مدارک انسانی را ناپدید کرده است.
آن عنایت شه صلاح الدین بود کو یوسفیست
هم عزیز مصر باید مشتریش اندر مزاد
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم توجه و لطفی اشاره دارد که از سوی شخصیتی بزرگ و نیکوکار به کسی دیگر میشود. در اینجا به یوسف اشاره شده که به عنوان فردی محبوب و مورد احترام در مصر شناخته میشود. به عبارت دیگر، هر کسی که در زندگی خود چنین عنایتی را دریافت کند، باید در بازار زندگی به نوعی مورد معامله قرار گیرد و اهل اهتمام و محبت باشد.
حاشیه ها
کیقباد سر سلسله کیانیان که با کمک رستم شاه میشود، پادشاهی محبوب و پسندیده
اخوان صفا گروهی انقلابی و پیشرو و طرفدار علم و عرفان و در عین حال ستایشگر زرتشت و آموزههای او و طرفدار فلسفه یونان که بسیار مورد علاقه و تحسین جلال دین هستند و بسیار از آنها یاد میکند
با تعریف و خوش آمد گوئی از بعضی شبها جلال دین نشان میدهد که اهل حال است و با دوستان به کار عرفان و راز ورزی میپردزاد نه گوش نشینی و عزلت
گمان می رود مراد شاعر از کتقباد، علا الدین کیقباد دوازدهم و یا هجدهم از سلجوقیان روم بوده باشد و نه
سر خاندان کیانیان.
توصیف همنشینی با دوست است، با صلاح دین، و میگویدکه بر هرچه مسلمانی و اعتقاد و اجتهاد برتری دارد، عرفان جلال دین بر دوستی با یار جانانه و همنشین معنی شناس استوار است، او از لطف و کرامت صلاح دین میگوید در دوستی،
آسمان و زمین و دریا و ساقی در خدمت چنین رابطه ای است
علا دین کیقباد پادشاه سلجوقیی و همزمان جلال دین است و رابطه نسبتن خوبی با هم دارند بعید است که اینجا او را خطاب کرده باشد، چون جلال دین از افراد سیاسی و حکومتی در غزلیات نامی نمی برد و با فرهنگ اونیز نمی خواند