گنجور

غزل شمارهٔ ۷۲۶

شب رفت حریفکان کجایید
شب تا برود شما بیایید
از لعل لبش شراب نوشید
وز خنده او شکر بخایید
چون روز شود به هوشیاران
زین باده نشانه وانمایید
در جیب شما چو دردمیدند
عیسی زایید اگر بزایید
بی هشت بهشت و هفت دوزخ
همچون مه چهارده برآیید
یک موی ز هفت و هشت گر هست
این خلوت خاص را نشایید
مویی در چشم نیست اندک
زنهار که سرمه‌ای بسایید
چون چشم ز موی پاک گردد
در عشق چو چشم پیشوایید
در عشق خدیو شمس تبریز
انصاف که بی‌شما شمایید

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب رفت حریفکان کجایید
شب تا برود شما بیایید
هوش مصنوعی: شب به پایان رسید و دوستانم کجا هستند؟ بگذارید شب برود و شما بیایید.
از لعل لبش شراب نوشید
وز خنده او شکر بخایید
هوش مصنوعی: از لب‌های سرخ او نوشیدنی شیرین گرفتم و از خنده‌اش مانند شهد شیرین شدم.
چون روز شود به هوشیاران
زین باده نشانه وانمایید
هوش مصنوعی: وقتی روز روشن شود، نشانه‌ای از این نوشیدنی برای افراد آگاه و باهوش نمایان خواهد شد.
در جیب شما چو دردمیدند
عیسی زایید اگر بزایید
هوش مصنوعی: اگر در دل شما درد و رنجی هست، نگران نباشید، زیرا می‌توان با آن دردها به ظهور و تولدی جدید دست یافت.
بی هشت بهشت و هفت دوزخ
همچون مه چهارده برآیید
هوش مصنوعی: بدون هشت بهشت و هفت دوزخ، مانند ماه چهاردهم، درخشان و تابناک می‌شوید.
یک موی ز هفت و هشت گر هست
این خلوت خاص را نشایید
هوش مصنوعی: اگر در این خلوت خاص، حتی یک موی از هفت و هشت وجود داشته باشد، هرگز نمی‌تواند این گردهمایی را ساده و بی‌اهمیت جلوه بدهد.
مویی در چشم نیست اندک
زنهار که سرمه‌ای بسایید
هوش مصنوعی: یک موی نازک در چشم وجود ندارد، فقط کمی احتیاط لازم است که مقداری سرمه بزنید.
چون چشم ز موی پاک گردد
در عشق چو چشم پیشوایید
هوش مصنوعی: زمانی که چشم به موی محبوب خیره می‌شود و پاکی و زیبایی آن را در عشق مشاهده می‌کند، مانند چشمی می‌شود که بینا و هدایت‌گر است.
در عشق خدیو شمس تبریز
انصاف که بی‌شما شمایید
هوش مصنوعی: در عشق، خدایی مانند شمس تبریز وجود دارد که در آن انصاف برقرار است و بدون شما نیز، شما همان شما هستید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۲۶ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1403/05/21 08:08
محمد سلماسی زاده

در ابیات :

بی هشت بهشت و هفت دوزخ

همچون مه چهارده برآیید

یک موی ز هفت و هشت گر هست

این خلوت خاص را نشایید

 

دو اشاره مهم است یکی آن که بهشت بیش از دوزخ است

مهم تر آن که : رهایی از نیک ( بهشت ) و بد ( دوزخ ) لازمه سعادت و رسیدن به مرحله خواص باشد