گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۶

دیر آمده‌ای سفر مکن زود
ای مایه هر مراد و هر سود
ای ز آتش عزم رفتن تو
از بینی‌ها برآمده دود
هر عود تلف شود ز آتش
در آتش توست عید هر عود
اومید تو هر دمی بگوید
دستت گیرم به فضل خود زود
اما تو مگو که جهد و کوشش
سودم نکند که بودنی بود
معزول مکن تو قدرتم را
من بسته نیم چو تار در پود
هر لحظه بکاهمت چو خواهم
وز فضل توانمت بیفزود
بربند دهان ز گفت و سر نه
در سجده دوست کوست مسجود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیر آمده‌ای سفر مکن زود
ای مایه هر مراد و هر سود
هوش مصنوعی: هرگاه دیر به جایی می‌رسید، زودتر حرکت نکنید. چون شما، منبع هر آرزو و منفعت هستید.
ای ز آتش عزم رفتن تو
از بینی‌ها برآمده دود
هوش مصنوعی: ای کسی که با عزم و اراده‌ی ترک کردن، فضای دلمان را پر از دود غم کرده‌ای.
هر عود تلف شود ز آتش
در آتش توست عید هر عود
هوش مصنوعی: هر چقدر که عود (خوشبوکننده) بسوزد و از بین برود، در واقع همه آنها در آتش تو وجود دارد. عید واقعی هر عودی در آتش توست.
اومید تو هر دمی بگوید
دستت گیرم به فضل خود زود
هوش مصنوعی: هر لحظه امید تو به من می‌گوید که دستت را به من بسپار و به لطف خودت سریعاً کمکم کن.
اما تو مگو که جهد و کوشش
سودم نکند که بودنی بود
هوش مصنوعی: ولی تو نگو که تلاش و کوشش من بی‌فایده است، زیرا که هر چیزی، هستی دارد.
معزول مکن تو قدرتم را
من بسته نیم چو تار در پود
هوش مصنوعی: مرا از نعمت و قدرتی که دارم محروم نکن، زیرا من مانند تار و پود به هم پیوسته‌ام و به این قدرت وابسته‌ام.
هر لحظه بکاهمت چو خواهم
وز فضل توانمت بیفزود
هوش مصنوعی: هر زمانی که بخواهم برایت می‌گریم و از نعمت و فضل تو به من افزوده می‌شود.
بربند دهان ز گفت و سر نه
در سجده دوست کوست مسجود
هوش مصنوعی: سکوت کن و زبانت را از سخن بازدار، زیرا که سر خود را در برابر دوست به خاک می‌سایم که او سزاوار پرستش است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۱۶ به خوانش عندلیب