اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اول نظر ار چه سرسری بود
سرمایه و اصل دلبری بود
هوش مصنوعی: نخستین نگاه، هرچند بیتوجه و سطحی بود، اما همان نگاه، اساس و بنیاد محبت و دلبستگی است.
گر عشق وبال و کافری بود
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر عشق باعث درد و سختی باشد، پس چگونه ممکن است که آن پری زیبا به روی خود این عشق بیافتد؟
زان رنگ تو گشتهایم بیرنگ
زان سوی خرد هزار فرسنگ
هوش مصنوعی: به خاطر رنگ تو، ما بیرنگ شدهایم و از آن طرف خرد، به اندازه هزار فرسخ فاصله داریم.
گر روم گزید جان اگر زنگ
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر بروم و جانم را بزنند، آخرین زنگی که میزنم نباید به روی آن پری باشد.
رو کرده به چتر پادشاهی
وز نور مشارقش سپاهی
هوش مصنوعی: به سمت چتر پادشاهی روی آورده و از نور مشرق، نیرویی به دست آورده است.
گر یاوه شد او ز شاهراهی
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر او از راه درست منحرف شد، دیگر بر روی آن پری (زیبا) نیست.
همچون مه بیپری پریدن
چون سایه به رو و سر دویدن
هوش مصنوعی: مانند ماه که بدون هیچ مانعی پرواز میکند، همچون سایهای در حال دویدن به سوی چهره و سر دیگران.
چون سرو ز بادها خمیدن
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: به مرور زمان و تحت تأثیر فشارها و سختیها، ممکن است حتی زیباترین و قویترین موجودات نیز دچار تغییر و آسیب شوند. این تغییرات نشاندهنده ضعف در شخصیت یا زیبایی آنها نیست، بلکه نشانهای از واقعیت زندگی و دشواریهاست که همه با آن مواجه میشوند.
زان مه که نواخت مشتری را
جان داد بتان آزری را
هوش مصنوعی: از آن زیبایی که جان به مشتری بخشید، برای بتان آزری زندگی و حیات به ارمغان آورد.
گر سهو فتاد سامری را
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر اشتباهی از سامری پیش آمد، در نهایت این اتفاق به خاطر آن پری (زنی) نبود.
گر هجده هزار عالم ای جان
پر گشت ز قال و قالم ای جان
هوش مصنوعی: اگر همهی عالم با گفتار و رفتار من پر شود، ای جان، مهم نیست.
گر حالم وگر محالم ای جان
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر حال من خوب باشد یا بد، ای جان، در نهایت چیزی به جز آن پری زیبا وجود ندارد.
چون ماه نزارگشته شادیم
کاندر پی آفتاب رادیم
هوش مصنوعی: ما مانند ماهی که در آسمان به زیبایی میدرخشد، خوشحالیم زیرا در پی روشنایی و زیبایی آفتاب هستیم.
ور هم به خسوف درفتادیم
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگرچه ما در سایه و تاریکی قرار گرفتیم، اما در نهایت دلیل این وضعیت زیبایی آن پری نیست.
ناموس شکستهایم و مستیم
صد توبه و عهد را شکستیم
هوش مصنوعی: ما خود را در عذاب و گناه غرق کردهایم و هر نوع وعده و میثاقی را زیر پا گذاشتهایم.
ور دست و ترنج را بخستیم
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر دست و ترنج را بوسیدیم، باز هم بر روی آن پری وجود نداشت.
زان جام شراب ارغوانی
زان چشمه آب زندگانی
هوش مصنوعی: از آن جام شراب قرمز و دلفریب و از آن چشمهی حیاتبخش.
گر داد فضولیی نشانی
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر نشانی از فضولی به دست آید، در پایان این نشان به زیبایی آن پری نمیرسد.
فصلی به جز این چهار فصلش
نی فصل ربیع و اصل اصلش
هوش مصنوعی: فصلهای سال فقط به این چهار فصل محدود هستند و هیچ فصلی غیر از بهار و اصل و بنیان آن وجود ندارد.
گر لاف زدیم ما ز وصلش
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر ما درباره پیوستن به او سخن گفتهایم، این حرفها به خاطر زیبایی و جذابیت او بوده است.
خاموش که گفتنی نتان گفت
رازش باید ز راه جان گفت
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا آنچه که نمیتوان گفت، رازهایی است که باید از عمق جان بیان شود.
ور مست شد این دل و نشان گفت
آخر نه به روی آن پری بود
هوش مصنوعی: اگر این دل مست شود و نشانهای از آن پیدا شود، آخر این است که آن پری روی به من نمینماید.
حاشیه ها
نفحات وصلک اوقدت،جمرات شوقک فی الحشا
ز غمت به سینه کم آتشی،که نزد زمانه کم آتشا
تو چه مظهری که ز جلوه ی،که صدای صیحه ی قدسیان،
گذرد ز ذروه لا مکان که خوشا جمال ازل خشا
از جمله غزل های خوشایند جلال دّین است که به دستکاری و دوباره نویسی آن پرداخته است نوشته نخستین را در غزل شماره ۷۱۴ گنجور میتوان یافت، آنجا با نام شمس پایان می یابد و اینجا رازش را و نامش را از راه جان میگوید نه زبان
چون سخن آن پری در میان است و همه آن پری هستیم و شمس هم همان پری است
آن پری که هست و نیست نمی شناسد و چون هستی می یابد شمس میشود و شمس نیست میشود تا پری شود
این راز کار دانش تجربی و اندازه گرفتن نیست کار کشف و اختراع نیست بلکه شناختی درونی است که در این غزل ویژه در قالبی ممتاز و ویژه به آن پرداخته میشود