گنجور

غزل شمارهٔ ۶۹۵

این قافله بار ما ندارد
از آتش‌ِ یار‌ِ ما ندارد
هر‌چند درخت‌های سبز‌ند
بویی ز بهار ما ندارد
جان تو چو گلشن است لیکن
دلخسته به خار ما ندارد
بحر‌ی‌ست دل تو در حقایق
کاو جوش کنار ما ندارد
هر چند که کوه برقرار است
والله که قرار ما ندارد
جانی که به هر صبوح مست است
بویی ز خمار ما ندارد
آن مطرب آسمان که زهره‌ است
هم طاقت کار ما ندارد
از شیر خدای پرس ما را
هر شیر قفار ما ندارد
منمای تو نقد شمس تبریز
آن را که عیار ما ندارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این قافله بار ما ندارد
از آتش‌ِ یار‌ِ ما ندارد
هوش مصنوعی: این کاروان هیچ باری ندارد، چون آتش عشق ما را با خود ندارد.
هر‌چند درخت‌های سبز‌ند
بویی ز بهار ما ندارد
هوش مصنوعی: به رغم اینکه درختان سرسبز هستند، اما بوی بهار ما را نمی‌دهند.
جان تو چو گلشن است لیکن
دلخسته به خار ما ندارد
هوش مصنوعی: روح تو مانند باغی سرشار از زیبایی است، اما دل تو به خاطر تیره‌روزی‌اش در میان خارها و ناامیدی‌ها خسته و آزرده شده است.
بحر‌ی‌ست دل تو در حقایق
کاو جوش کنار ما ندارد
هوش مصنوعی: دل تو مانند با دریایی است که در عمق حقایق وجود دارد و هیچ کجای دنیا نمی‌تواند به اندازه آن عمق و بزرگی را نشان دهد.
هر چند که کوه برقرار است
والله که قرار ما ندارد
هوش مصنوعی: اگرچه کوه‌ها استوار و استوارند، اما ما هرگز آرامش نداریم.
جانی که به هر صبوح مست است
بویی ز خمار ما ندارد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی که در صبح زود مست می‌شود، هیچ حسی از حال و حال و هوای ما ندارد و نمی‌تواند احساسات ما را درک کند. در واقع، او از خمار و حال بد ما بی‌خبر است و تنها در مستی خود غوطه‌ور است.
آن مطرب آسمان که زهره‌ است
هم طاقت کار ما ندارد
هوش مصنوعی: آن نوازنده آسمانی که زهره (سیاره) است، حتی قدرت تحمل کار ما را ندارد.
از شیر خدای پرس ما را
هر شیر قفار ما ندارد
هوش مصنوعی: از خداوند که بسیار قدرتمند و بی‌نظیر است، سوال کن که ما مانند شیرهای جنگل (که قدرت و دلاوری دارند) نیستیم و همچنین قدرتی مثل آن‌ها را نداریم.
منمای تو نقد شمس تبریز
آن را که عیار ما ندارد
هوش مصنوعی: تو ارزش واقعی شمس تبریز را درک نکن، زیرا تو توانایی فهم و شناخت آن را نداری.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۹۵ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"قافله"
با صدای محمد معتمدی (آلبوم سرمست)

حاشیه ها

1396/12/07 20:03
فرزانه

با سلام
چرا مولانا زهره را مطرب آسمان خوانده ؟؟ دلیل خاصی داره؟ ممنون میشم اگر می دونید پاسخ بدید

1396/12/10 20:03
عبدالله

محمد معتمدی در آلبوم جدیدش، سرمست، این غزل رو خونده با نام قافله
بیت یکی به آخر شاید فقار درست باشه، به تناسب حضرت علی و ذوالفقار

1397/06/14 17:09
وحید

@فرزانه

موضوع برمیگرده به یونان قدیم و یک مکتب فلسفی به نام مکتب فیثاغوری که مکتب شاگردان فیثاغورث بود.
فیثاغوریان به کشف تناسب بین اعداد علاقه‌مند بودند و عقیده داشتند جهان هستی سراسر از اعداد و روابط بین اونها تشکیل شده
به طور خاص اونها نتهای موسیقی رو به اعداد تشبیه می‌کردند و معتقد بودند یک رابطه ریاضی پشت زیبایی و تناسب موسیقی وجود داره
فیثاغوریان همچنین حرکت اجرام آسمانی رو نوعی تناسب موسیقایی میدونستند. معتقد بودند از حرکت اجرام آسمانی صدایی تولید میشه که ما توانایی شنیدن اون رو نداریم ولی از مطالعه این اجرام و تبدیل حرکت اونها به اعداد میشه اون موسیقی آسمانی رو با سازهای زمینی بازسازی کرد
و اما زهره. سیاره زهره در شب از زمین به صورت یک نقطه نورانی متحرک دیده میشه. در قدیم منظومه شمسی شناخته شده نبود و فکر میکردند زهره ستاره ای است که حرکت میکنه. چون زهره در ابتدا و انتهای شب در جاهای متفاوتی در آسمان دیده میشه تا قبل از فیثاغوریان فکر میکردن دو ستاره مختلف به اسم «ستاره صبح» و «ستاره شب» وجود داره. فیثاغوریان اولین کسانی بودند که فهمیدند «ستاره شب» و «ستاره صبح» یکی هستند.
این ستاره چون رفتار متفاوتی با ستاره‌های دیگه داشت و از اونها درخشان‌تر بود در بین فیثاغوریان به عنوان ستاره‌ای که دستگاه موسیقی آسمانی رو ساز می‌کنه شناخته شد.
«مطرب آسمان» در شعر مولانا اشاره به این درک فیثاغوری از سیاره زهره داره.

1399/09/13 20:12
Lira R

هم طاقت کار ما ندارد
کار در اینجا بعمنی موسیقی است