غزل شمارهٔ ۶۸۷
کی باشد کاین قفس چمن گردد
و اندرخور گام و کام من گردد
این زهر کشنده انگبین بخشد
وین خار خلنده یاسمن گردد
آن ماه دو هفته در کنار آید
وز غصه حسود ممتحن گردد
آن یوسف مصر الصلا گوید
یعقوب قرین پیرهن گردد
بر ما خورشید سایه اندازد
وان شمع مقیم این لگن گردد
آن چنگِ نشاط سازِ نو یابد
وین گوش حریف تن تنن گردد
در خرمن ماه سنبله کوبیم
چون نور سهیل در یمن گردد
خمهای شراب عشق برجوشد
هنگام کباب و بابزن گردد
سیمرغ هوای ما ز قاف آید
دام شبلی و بوالحسن گردد
هر ذره مثال آفتاب آید
هر قطره به موهبت عدن گردد
هر بره ز گرگ شیر آشامد
هر پیل انیس کرگدن گردد
ز انبوهی دلبران و مه رویان
هر گوشه شهر ما ختن گردد
هر عاشق بیمراد سرگشته
مستغرق عشق باختن گردد
چون قالب مرده جان نو یابد
فارغ ز لفافه و کفن گردد
آن عقل فضول در جنون آید
هوش از بن گوش مرتهن گردد
جان و دل صد هزار دیوانه
از بوسه یار خوش دهن گردد
آن روز که جان جمله مخموران
ساقی هزار انجمن گردد
وان کس که سبال میزدی بر عشق
در عشق شهیر مرد و زن گردد
در چاه فراق هر کی افتادهست
ره یابد و همره رسن گردد
باقیش مگو درون دل میدار
آن به که سخن در آن وطن گردد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کی باشد کاین قفس چمن گردد
و اندرخور گام و کام من گردد
هوش مصنوعی: این قفس که ما در آن هستیم، چه زمانی تبدیل به باغی سرسبز خواهد شد و زمانی که این اتفاق بیفتد، لذتها و شادیهای من نیز به آنجا خواهد آمد؟
این زهر کشنده انگبین بخشد
وین خار خلنده یاسمن گردد
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که برخی چیزها که به نظر سمی و مضر میرسند، میتوانند در واقع خاصیتهای مفیدی داشته باشند، و بالعکس، برخی چیزهایی که زیبا و دلنشین به نظر میرسند ممکن است به ما آسیب برسانند. در واقع، ظاهر و باطن چیزها همیشه با هم مطابقت ندارند.
آن ماه دو هفته در کنار آید
وز غصه حسود ممتحن گردد
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که آن ماه، دو هفته در کنار خواهد بود و به خاطر حسادت، باعث اندوه و آزردگی خاطر شخصی میشود که در حال آزمون است. این موضوع به حسادت و تاثیری که بر زندگی افراد میگذارد اشاره دارد.
آن یوسف مصر الصلا گوید
یعقوب قرین پیرهن گردد
هوش مصنوعی: آن یوسف مصری به صدا میگوید که ای یعقوب، پیراهن من به تو نزدیک شود و با هم ارتباط برقرار کنیم.
بر ما خورشید سایه اندازد
وان شمع مقیم این لگن گردد
هوش مصنوعی: خورشید بر ما سایه میاندازد و آن شمعی که در این ظرف است، در اینجا قرار میگیرد.
آن چنگِ نشاط سازِ نو یابد
وین گوش حریف تن تنن گردد
هوش مصنوعی: آن ساز تازه شوق و سرزندگی را ایجاد میکند و این گوش دوست به گوش دادن خوشایند میپردازد.
در خرمن ماه سنبله کوبیم
چون نور سهیل در یمن گردد
هوش مصنوعی: ما در خرمن گندم، مثل نور ستاره سهیل در یمن، تلاش و کار میکنیم.
خمهای شراب عشق برجوشد
هنگام کباب و بابزن گردد
هوش مصنوعی: عشق مانند شرابی است که در هنگام کباب کردن، به جوش میآید و به تلاطم میافتد.
سیمرغ هوای ما ز قاف آید
دام شبلی و بوالحسن گردد
هوش مصنوعی: پرنده افسانهای سیمرغ، آرزوی ما را از قاف (نقطهای دور) به ارمغان خواهد آورد، و در این مسیر، شبلی (شخصیتی بزرگ و با علم) و بوالحسن (شخصیتی دیگر) را به درجهای والا و پرارزش خواهد رساند.
هر ذره مثال آفتاب آید
هر قطره به موهبت عدن گردد
هوش مصنوعی: هر ذرهای از وجود مانند تابش آفتاب میدرخشد و هر قطره میتواند به برکت و نعمت بهشتی تبدیل شود.
هر بره ز گرگ شیر آشامد
هر پیل انیس کرگدن گردد
هوش مصنوعی: هر برهای که از گرگ آسیب ببیند، میتواند به شیر پناه ببرد و از او کمک بگیرد. هر فیل هم که با کرگدن دوست شود، به او نزدیکتر میشود. در واقع، این جمله نشاندهندهی این است که موجودات مختلف در شرایط سخت، به جستجوی همراهی و حمایت از یکدیگر میپردازند.
ز انبوهی دلبران و مه رویان
هر گوشه شهر ما ختن گردد
هوش مصنوعی: در میان تمام دلبران و زیبارویان، هر گوشه از شهر ما مانند ختن (شهری زیبا) میشود.
هر عاشق بیمراد سرگشته
مستغرق عشق باختن گردد
هر عاشق که به خواستهاش نرسیده، غرق در عشقبازی شود.
چون قالب مرده جان نو یابد
فارغ ز لفافه و کفن گردد
هوش مصنوعی: وقتی که جسم بیروح دوباره حیات میگیرد، دیگر نیازی به پوشش و کفن ندارد.
آن عقل فضول در جنون آید
هوش از بن گوش مرتهن گردد
هوش مصنوعی: عقل اضافی و بیفایده گاهی به مرز جنون میرسد و هوش و درک انسان تحت تأثیر نیازها و شرایط محدود میشود.
جان و دل صد هزار دیوانه
از بوسه یار خوش دهن گردد
هوش مصنوعی: بوسهی یار خوشزبان، جان و دل هزاران دیوانه را شاد و سرزنده میکند.
آن روز که جان جمله مخموران
ساقی هزار انجمن گردد
هوش مصنوعی: در آن روزی که همه دیوانگان مست جمع شوند و هر کجا را به جشن و سرور پر کنند.
وان کس که سبال میزدی بر عشق
در عشق شهیر مرد و زن گردد
هوش مصنوعی: کسی که با عشق بازی میکند و در آن عمق میافتد، به نوعی برای دیگران شناخته و مشهور میشود، چه در مردان و چه در زنان.
در چاه فراق هر کی افتادهست
ره یابد و همره رسن گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که در چاه دوری و جدایی افتاده، بالاخره میتواند راهی پیدا کند و با کمک طناب به بیرون بیاید.
باقیش مگو درون دل میدار
آن به که سخن در آن وطن گردد
هوش مصنوعی: بقیه را در دل نگهدار، بهتر است که حرفی از آن نزنید تا در آنجا به کار نرود.
حاشیه ها
1402/06/14 18:09
فرهود
وآن کس که سبال میزدی بر عشق
در عشق، شهیر مرد و زن گردد
سبال زدن: کنایه از مسخره کردن
سبال مالیدن: کنایه از لاف زدن