گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۵

دل با دل دوست در حنین باشد
گویای خموش همچنین باشد
گویم سخن و زبان نجنبانم
چون گوش حسود در کمین باشد
دانم که زبان و گوش غمازند
با دل گویم که دل امین باشد
صد شعلهٔ آتش است در دیده
از نکته دل که آتشین باشد
خود طرفه‌تر این که در دل آتش
چندین گل و سرو و یاسمین باشد
زان آتش باغ سبزتر گردد
تا آتش و آب همنشین باشد
ای روح مقیم مرغزاری تو
کان جا دل و عقل دانه چین باشد
آن سوی که کفر و دین نمی‌گنجد
کی ما و من فلان دین باشد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل با دل دوست در حنین باشد
گویای خموش همچنین باشد
هوش مصنوعی: دل انسان وقتی با دل دوست در ارتباط است، مانند صدای بدون کلامی است که احساسات و عواطف را منتقل می‌کند. این ارتباط عمیق و فهم متقابل، حتی بدون نیاز به گفتار، وجود دارد.
گویم سخن و زبان نجنبانم
چون گوش حسود در کمین باشد
هوش مصنوعی: می‌گویم حرفی اما زبانم را به حرکت درنمی‌آورم، زیرا گوش حسود در انتظار است تا بشنود و سوءاستفاده کند.
دانم که زبان و گوش غمازند
با دل گویم که دل امین باشد
هوش مصنوعی: می‌دانم که زبان و گوش، از اظهار احساسات معذب هستند، اما با دل سخن می‌گویم چون دل می‌تواند راز نگه دارد و به من خیانت نمی‌کند.
صد شعلهٔ آتش است در دیده
از نکته دل که آتشین باشد
هوش مصنوعی: در نگاه من، صدها شعله آتش وجود دارد که به خاطر افکار و احساسات دل من روشن شده‌اند. این نشان‌دهنده‌ی عمق و شدت احساسات عاشقانه‌ام است.
خود طرفه‌تر این که در دل آتش
چندین گل و سرو و یاسمین باشد
هوش مصنوعی: جالب اینجاست که در دل آتش، گل‌ها و سروها و یاس‌های زیادی وجود دارد.
زان آتش باغ سبزتر گردد
تا آتش و آب همنشین باشد
هوش مصنوعی: آتش باعث می‌شود که باغ سبزتر و سرسبزتر شود، به شرطی که آتش و آب در کنار هم باشند.
ای روح مقیم مرغزاری تو
کان جا دل و عقل دانه چین باشد
هوش مصنوعی: ای جان! تو در مرغزاری زندگی می‌کنی که در آن دل و عقل، مانند دانه‌هایی درخت، جمع‌آوری می‌شوند.
آن سوی که کفر و دین نمی‌گنجد
کی ما و من فلان دین باشد
هوش مصنوعی: در دنیای فراتر از کفر و دین، مفهومی از ما و من و باورهای خاص وجود ندارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۸۵ به خوانش عندلیب