گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸۴

ز رویت دسته گل می‌توان کرد
ز زلفت شاخ سنبل می‌توان کرد
ز قد پرخم من در ره عشق
بر آب چشم من پل می‌توان کرد
ز اشک خون همچون اطلس من
براق عشق را جل می‌توان کرد
ز هر حلقه از آن زلفین پربند
پر گردن کشان غل می‌توان کرد
تو دریایی و من یک قطره ای جان
ولیکن جزو را کل می‌توان کرد
دلم صدپاره شد هر پاره نالان
که از هر پاره بلبل می‌توان کرد
تو قاف قندی و من لام لب تلخ
ز قاف و لام ما قل می‌توان کرد
مرا همشیره است اندیشه تو
از این شیره بسی مل می‌توان کرد
رهی دورست و جان من پیاده
ولی دل را چو دلدل می‌توان کرد
خمش کن زان که بی‌گفت زبانی
جهان پربانگ و غلغل می‌توان کرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز رویت دسته گل می‌توان کرد
ز زلفت شاخ سنبل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: از زیبایی چهره‌ات می‌توان گلی زیبا درست کرد و از موهایت می‌توان شاخه‌ای از سنبل ساخت.
ز قد پرخم من در ره عشق
بر آب چشم من پل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: از قد خمیده‌ام می‌توان در عشق، بر روی اشک‌هایم، پلی ساخت.
ز اشک خون همچون اطلس من
براق عشق را جل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: با اشک‌های خونین خود می‌توانم زیبایی عشق را به نمایش بگذارم.
ز هر حلقه از آن زلفین پربند
پر گردن کشان غل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: هر یک از حلقه‌های آن موهای پر از گره، به قدری زیبا و جذاب است که می‌تواند دل را به تسخیر درآورد.
تو دریایی و من یک قطره ای جان
ولیکن جزو را کل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: تو مانند دریا هستی و من تنها یک قطره. اما این قطره می‌تواند به درک کل دریا کمک کند و به نوعی با آن یکی شود.
دلم صدپاره شد هر پاره نالان
که از هر پاره بلبل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: دل من به تکه‌های کوچک تقسیم شده و هر تکه‌اش ناله‌ای بلند دارد. از هر کدام از این تکه‌ها می‌توان صدای بلبل را شنید.
تو قاف قندی و من لام لب تلخ
ز قاف و لام ما قل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: تو مانند قند شیرینی و من هم به مانند حروف تلخی هستم. از ترکیب این قند و تلخی ما نمی‌توانیم چیز خوبی بسازیم.
مرا همشیره است اندیشه تو
از این شیره بسی مل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: فکر تو برای من مانند یک خواهر است و از این اندیشه می‌توان به راحتی خوشی و لذت های بیشتری به دست آورد.
رهی دورست و جان من پیاده
ولی دل را چو دلدل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: راهی که پیش رو دارم طولانی است و من از آن پیاده‌ام، اما دل را می‌توان مانند دلدل (عشق و شور) به پرواز درآورد.
خمش کن زان که بی‌گفت زبانی
جهان پربانگ و غلغل می‌توان کرد
هوش مصنوعی: سکوت کن، چون بدون حرف زدن هم می‌توان دنیایی پر از صدا و هیاهو ایجاد کرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۸۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۸۴ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1399/03/04 22:06
مسعود

در بیت نهم کلمه دُلدُل، اشاره به نام اسبی از حضرت رسول دارد که امیر مصر به پیامبر اهدا کرده بودند.

غُل، پُل، قافیه فوق‌العاده سخت است؛ استعاره هایی که به کار رفته هیچ سابقه ای در کتاب ها و دواوین شعرا ندارد. قافیه ا، ایماژها، تصاویر، تشبیهات، تمثیلات و استعاره‌های مولوی فوق‌ العاده است .
قُل شروع خلقت است

1402/05/12 17:08
محسن حسن وند

با سلام، خدمت خانم دکتر معصومه مرادی،

همه آنچه که فرموده‌اید سخن استاد محمد علی موحد، در جلسه چهارم از مثنوی خوانی ایشان،در یک دی‌ماه 95، است!