اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگارا مردگان از جان چه دانند
کلاغان قدر تابستان چه دانند
هوش مصنوعی: عزیزم، مردگان از زندگی و احساسات چه میدانند؟ وکلاغها چه قدر فصل تابستان را درک میکنند؟
بر بیگانگان تا چند باشی
بیا جان قدر تو ایشان چه دانند
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی به بیگانگان اهمیت بدهی؟ بیا و ببین که این افراد چه قدر از ارزش تو آگاهند.
بپوشان قد خوبت را از ایشان
که کوران سرو در بستان چه دانند
هوش مصنوعی: زیبایی قامت تو را از دید آنها پنهان کن، زیرا افرادی که نابینایند، چه درکی از زیبایی و جذابیت درختان در باغ دارند؟
خرامان جانب میدان خویش آ
مباش آن جا خران میدان چه دانند
هوش مصنوعی: به آرامی و با اعتماد به نفس به سمت میدان نرو، زیرا الاغها در میدان چه چیزهایی از خود نشان میدهند؟
بزن چوگان خود را بر در ما
که خامان لطف آن چوگان چه دانند
هوش مصنوعی: به ما نزدیک شو و محبت خود را نثار کن، زیرا افراد نادان از معنای این محبت و لطف بیخبرند.
بهل ویرانه بر جغدان منکر
که جغدان شهر آبادان چه دانند
هوش مصنوعی: رها کن ویرانه را برای جغدهایی که به انکار میپردازند، چرا که جغدهای بیخبر از زندگی در شهرهای آباد، چیزی از آن نمیدانند.
چه دانند ملک دل را تن پرستان
گدایان طبع سلطانان چه دانند
هوش مصنوعی: کسانی که تنها در پی لذتهای دنیوی و راحتیهای ظاهری هستند، نمیدانند که دل و روح انسان چه خواستههایی دارند. انسانهای معمولی که تنها در جستوجوی مادیاتاند، نمیتوانند به عمق احساسات و آرزوهای بزرگتر دست پیدا کنند.
یکی مشتی از این بیدست و بیپا
حدیث رستم دستان چه دانند
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که افرادی که فاقد تجربه و توانایی هستند، نمیتوانند به درستی درباره مسائل بزرگ و پیچیده قضاوت کنند. به عبارتی دیگر، کسانی که خود دسترسی یا درکی از موضوعی خاص ندارند، نمیتوانند در مورد آن بهخوبی نظر دهند یا قضاوت کنند.
حاشیه ها
درود...عالی عالی عالی...سپاس از حضرت مولانا که حرف دل من و گفت.
به گمان غیر حرفه ای من، بیت یکی مانده به آخر روخوانی روان ندارد، این احتمال وجود دارد که «دانند» در اصل «داند» بود، در گذشته فعل مفرد برای جمع استفاده می شده است.
من رومی هستم.
جلال الدین رومی را به زبان ساده بخوانید.
پیوند به وبگاه بیرونی
پیوند به وبگاه بیرونی
عرفان حقیقی در میان عارفان انگشت شماری پیدا میشود درحالیکه بسیاری شاعر عارف نما داریم که ادای عارفان را بسادگی درمیآورند
عرفان ایرانی درحقیقت بدنبال آیین پهلوانی و برکناری این آیین بدست حاکمان دینمدار پدید میآید
شناخت فرهنگ مهر و داستان فریدون و جمشید و سپس پیدا شدن دستان و سیمرغ و رستم پهلوان بنمایه های عرفان اصیل ایران است، که شاه، جوان، زن و پهلوان چهار پایه بنیادین آن را میسازد و در شاهنامه بخوبی بازگو میگردد