گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۸

رجب بیرون شد و شعبان درآمد
برون شد جان ز تن جانان درآمد
دم جهل و دم غفلت برون شد
دم عشق و دم غفران درآمد
بروید دل گل و نسرین و ریحان
چو از ابر کرم باران درآمد
دهان جمله غمگینان بخندد
بدین قندی که در دندان درآمد
چو خورشید آدمی زربفت پوشد
چو آن مه روی زرافشان درآمد
بزن دست و بگو ای مطرب عشق
که آن سرفتنه پاکوبان درآمد
اگر دی رفت باقی باد امروز
وگر عمر بشد عثمان درآمد
همه عمر گذشته بازآید
چو این اقبال جاویدان درآمد
چو در کشتی نوحی مست خفته
چه غم داری اگر طوفان درآمد
منور شد چو گردون خاک تبریز
چو شمس الدین در آن میدان درآمد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رجب بیرون شد و شعبان درآمد
برون شد جان ز تن جانان درآمد
هوش مصنوعی: ماه رجب به پایان رسید و ماه شعبان آغاز شد. در این زمان، روح و جان محبوب از بدن خارج شد.
دم جهل و دم غفلت برون شد
دم عشق و دم غفران درآمد
هوش مصنوعی: زمانی که جهل و غفلت از بین رفتند، عشق و بخشش وارد شدند.
بروید دل گل و نسرین و ریحان
چو از ابر کرم باران درآمد
هوش مصنوعی: دل گل و نسرین و ریحان شاداب و شاد می‌شود وقتی که باران از ابر رحمت فرو می‌ریزد.
دهان جمله غمگینان بخندد
بدین قندی که در دندان درآمد
هوش مصنوعی: همه غمگینان با این شیرینی که در دندان است، می‌خندند.
چو خورشید آدمی زربفت پوشد
چو آن مه روی زرافشان درآمد
هوش مصنوعی: وقتی که انسان مانند خورشید در لباس زربفت و زیبا ظاهر می‌شود، همان‌طور که ماه با چهره‌ای درخشان و تابناک برمی‌آید.
بزن دست و بگو ای مطرب عشق
که آن سرفتنه پاکوبان درآمد
هوش مصنوعی: بزن به دست و بگو ای نوازنده عشق، که آن صدای شیرین و دل‌انگیز از راه رسید.
اگر دی رفت باقی باد امروز
وگر عمر بشد عثمان درآمد
هوش مصنوعی: اگر دی گذشته و به پایان رسیده، امروز فقط باقی‌مانده آن روزهاست و اگر عمر گذشته باشد، عثمان هم به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.
همه عمر گذشته بازآید
چو این اقبال جاویدان درآمد
هوش مصنوعی: تمام عمر ما سپری شده، اما این فرصت با بختی دائمی دوباره به سراغ ما می‌آید.
چو در کشتی نوحی مست خفته
چه غم داری اگر طوفان درآمد
هوش مصنوعی: اگر در کشتی نوح خوابیده‌ای و در حال مستی هستی، نگران طوفان نباش؛ زیرا در امنیت هستی و بیرون از خطر.
منور شد چو گردون خاک تبریز
چو شمس الدین در آن میدان درآمد
هوش مصنوعی: آسمان تبریز به نور شمس الدین در آن میدان روشن گردید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۶۸ به خوانش عندلیب