گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶۷

سماع صوفیان می درنگیرد
که آتش هیزمی را تر نگیرد
یقین می‌دانک جسمانیست آفت
مکوپ این دست تا پا برنگیرد
بیابد خلوت عشرت مسیحا
اگر مجلس ز گاو و خر نگیرد
چرا در بزم خلوت بی‌گرانان
دل ما عیش را از سر نگیرد
نه اصل این بنا باشد کلوخی
کلوخی لطف آن دلبر نگیرد
که چشم حقد یوسف را نداند
که بانگ چنگ گوش کر نگیرد
ز هر آهو نه صحرا مشک یابد
ز هر گاوی جهان عنبر نگیرد
ز هر نی ناله مشتاق ناید
و هر مرغی ز نی شکر نگیرد
چه داند لطف زهره زهره رفته
که او را گوشه چادر نگیرد
می جان را به جز جانی ننوشد
که جسمانی می انور نگیرد
نه هر ابری حریف ماه گردد
که اختر را به جز اختر نگیرد
اگر دلدار گیرد در جهان کس
از این دلدار ما خوشتر نگیرد
خداوند شمس دین آن نور تبریز
که هر کس را چو من چاکر نگیرد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سماع صوفیان می درنگیرد
که آتش هیزمی را تر نگیرد
هوش مصنوعی: گوش دادن به موسیقی صوفیان به اندازه‌ای عمیق و تأثیرگذار است که نمی‌تواند مثل آتش هیزم‌تر که دیرتر روشن می‌شود، تاثیرش را کاهش دهد. در واقع، این نوع سماع همانند آتشی است که با شدت و قدرت شعله‌ور می‌شود.
یقین می‌دانک جسمانیست آفت
مکوپ این دست تا پا برنگیرد
هوش مصنوعی: بدون شک می‌دانم که آسیب‌های جسمانی از ما به این دستان و پاها نمی‌رسد، اگر نتواند بر آنها تأثیر بگذارد.
بیابد خلوت عشرت مسیحا
اگر مجلس ز گاو و خر نگیرد
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از لذت‌های زندگی بهره‌مند شود، باید دور از هوس‌های دنیوی و زندگی‌های مادی باشد.
چرا در بزم خلوت بی‌گرانان
دل ما عیش را از سر نگیرد
هوش مصنوعی: چرا در میهمانی خاموش و بی‌دردسر، دل ما از شادی و خوشی دوری کند؟
نه اصل این بنا باشد کلوخی
کلوخی لطف آن دلبر نگیرد
هوش مصنوعی: این ساختمان اصلی نیست و تنها توده‌ای از خاک و گل است؛ زیبایی و جذابیت آن به خاطر دلبر و معشوقی است که در آن حضور دارد.
که چشم حقد یوسف را نداند
که بانگ چنگ گوش کر نگیرد
هوش مصنوعی: چشم حسود و بدخواه یوسف نمی‌داند که صدای چنگ چگونه به گوش ناشنوا نمی‌رسد.
ز هر آهو نه صحرا مشک یابد
ز هر گاوی جهان عنبر نگیرد
هوش مصنوعی: از هر آهویی در دشت، مشک به دست می‌آید و از هر گابی، جهان عطر عنبر نمی‌گیرد.
ز هر نی ناله مشتاق ناید
و هر مرغی ز نی شکر نگیرد
هوش مصنوعی: هر نی هرگز نمی‌تواند ناله‌ی عاشقانه را ثبت کند و هر پرنده‌ای از نی شیرینی نمی‌چشد.
چه داند لطف زهره زهره رفته
که او را گوشه چادر نگیرد
هوش مصنوعی: چه کسی می‌داند لطافت زهره چگونه است؟ او به حدی دچار غم است که حتی نمی‌تواند گوشه چادر را بگیرد.
می جان را به جز جانی ننوشد
که جسمانی می انور نگیرد
هوش مصنوعی: تنها روحی که از جان واقعی برخوردار است، نمی‌تواند از جسم مادی بهره‌ای ببرد و به حالتی نورانی دست یابد.
نه هر ابری حریف ماه گردد
که اختر را به جز اختر نگیرد
هوش مصنوعی: هر ابری نمی‌تواند با ماه رقابت کند، زیرا ستاره را تنها یک ستاره می‌تواند بگیرد.
اگر دلدار گیرد در جهان کس
از این دلدار ما خوشتر نگیرد
هوش مصنوعی: اگر کسی در جهان محبوبی پیدا کند، محبوب ما از همه آنها برایش بهتر و زیباتر است.
خداوند شمس دین آن نور تبریز
که هر کس را چو من چاکر نگیرد
هوش مصنوعی: خداوند به نور شمس دین اشاره دارد که از تبریز می‌تابد و او به همه کسانی که شایسته‌اش هستند، توجه و لطف می‌کند، اما من را به‌عنوان خادمی خاص و ویژه می‌پذیرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۶۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/04/10 16:07
محمد رضا قاضی

این ابیات تفسیری است بر این بیت مثنوی که برسماع راست هر تن چیر نیست طعمه ی هر مرغکی انجیر نیست