گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۷

گر یک سر موی از رخ تو روی نماید
بر روی زمین خرقه و زنار نماند
آن را که دمی روی نمایی ز دو عالم
آن سوخته را جز غم تو کار نماند
گر برفکنی پرده از آن چهره زیبا
از چهره خورشید و مه آثار نماند
در خواب کنی سوختگان را ز می عشق
تا جز تو کسی محرم اسرار نماند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر یک سر موی از رخ تو روی نماید
بر روی زمین خرقه و زنار نماند
هوش مصنوعی: اگر حتی یک سر موی از چهره تو بر زمین نمایان شود، دیگر هیچ پوشش یا تزئینی باقی نخواهد ماند.
آن را که دمی روی نمایی ز دو عالم
آن سوخته را جز غم تو کار نماند
هوش مصنوعی: اگر تو یک لحظه به من نظر کنی، دل سوخته‌ام جز عشق تو هیچکاری ندارد و از دو جهان فقط غم تو باقی مانده است.
گر برفکنی پرده از آن چهره زیبا
از چهره خورشید و مه آثار نماند
هوش مصنوعی: اگر پرده را از چهره زیبا کنار بزنی، دیگر نشانی از چهره خورشید و ماه باقی نخواهد ماند.
در خواب کنی سوختگان را ز می عشق
تا جز تو کسی محرم اسرار نماند
هوش مصنوعی: در خواب، دل‌باختگان را با شراب عشق سیراب کن تا هیچ کس جز تو از رازهای درون آگاه نشود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۵۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1389/03/27 01:05
مری

dash eyval hal dadi dar be dar donbal in sher bodam