اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
تدبیر به تقدیر خداوند چه ماند
هوش مصنوعی: انسان میتواند تلاش و برنامهریزی کند، اما نمیتواند از سرنوشت و تقدیری که خداوند برای او تعیین کرده، آگاهی داشته باشد. در واقع، تلاشهای ما در برابر حکمت و تقدیر الهی چه ارزشی دارد؟
بنده چو بیندیشد پیداست چه بیند
حیلت بکند لیک خدایی بنداند
هوش مصنوعی: شخص وقتی به خودش بیندیشد، درمییابد که چه چیزی را میبیند و چطور میتواند به نوعی نقشه بکشد، اما در حقیقت تنها خداوند است که میتواند انسان را به بند بکشد.
گامی دو چنان آید کو راست نهادست
وان گاه که داند که کجاهاش کشاند
هوش مصنوعی: اگر کسی قدمی محکم و درست بر دارد، در آن هنگام است که میداند کجا باید برود و چه مسیری برایش مناسب است.
استیزه مکن مملکت عشق طلب کن
کاین مملکتت از ملک الموت رهاند
هوش مصنوعی: عشق را دست کم نگیر و برای آن تلاش کن، زیرا این احساس تو را از چنگالی که مرگ برایت آماده کرده، نجات خواهد داد.
شه را تو شکاری شو کم گیر شکاری
کاشکار تو را باز اجل بازستاند
هوش مصنوعی: در زندگی، به جای اینکه به دنبال شکار کردن دیگران باشی، بهتر است خودت طعمهای برای مشکلات نشوی. چراکه ممکن است سرنوشت ناگهانی تو را در برگیرد و نتوانی از آن فرار کنی.
خامش کن و بگزین تو یکی جای قراری
کان جا که گزینی ملک آن جات نشاند
هوش مصنوعی: سکوت کن و محلی را برای خود برگزین، زیرا آنجا که انتخاب میکنی، سلطنت آنجا به تو تعلق میگیرد.
حاشیه ها
تدبیر به تقدیر خداوند به چه ماند؟!
1) در بیت اول به نظر حالت سوالی از نظر وزنی و معنائی صحیح تر می باشد "تدبیر به تقدیر خداوند به چه ماند؟" (استفهام انکاری)
2) در بیت دوم ظاهرا اشتباه املائی وجود دارد
" حیلت بکند لیک خدائی نتواند"
3)در بیت پنجم برای وزن صحیح شعر می بایست "و" اضافه شود:
"شه را تو شکاری شو و کم گیر شکاری"
از غزلهای قابل توجه است چون نکتهای کلیدی دارد و آن قابلیت پیش بینی انسان است که بسیار محدود است و در برابر جهان بسیار کوچک است و در مقایسه با ذات بی قرار هستی که همیشه نقشها و بازیهای نو میآورد چند گام بیشتر نیست. به خصوص که انسان خود را و نقش خود را با آنچه به دست اورده است بشناسد
در حالیکه بهترین نقش انسان هماهنگی با هستی است زیرا هماهنگی موجود در هستی است که زیباترین نقشها را میآفریند. آنچه انسان میسازد به زودی کهنه و خارج از رده میگردد هر چند که ارزش انسان نیز به همین ساختههای اوست که همراه افریدگاری هستی ادامه مییابد