گنجور

غزل شمارهٔ ۶۴۱

در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد
کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد
چشم و دل عشاق چنان پر شد از آن حسن
تا قصه خوبان که بنامند برافتاد
بس چشمه حیوان که از آن حسن بجوشید
بس باده کز آن نادره در چشم و سر افتاد
مه با سپر و تیغ شبی حمله او دید
بفکند سپر را سبک و بر سپر افتاد
ما بنده آن شب که به لشکرگه وصلش
در غارت شکر همه ما را حشر افتاد
خونی بک هجران به هزیمت علم انداخت
بر لشکر هجران دل ما را ظفر افتاد
گفتند ز شمس الحق تبریز چه دیدیت
گفتیم کز آن نور به ما این نظر افتاد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در حلقه عشاق به ناگه خبر افتاد
کز بخت یکی ماه رخی خوب درافتاد
هوش مصنوعی: در جمع عاشقان ناگهان خبر رسید که به طور اتفاقی، یکی از خوش‌چهره‌ها به دام افتاده است.
چشم و دل عشاق چنان پر شد از آن حسن
تا قصه خوبان که بنامند برافتاد
هوش مصنوعی: چشم و دل عاشقان آنقدر از زیبایی محبوب پر شد که داستان خوبان به فراموشی سپرده شد.
بس چشمه حیوان که از آن حسن بجوشید
بس باده کز آن نادره در چشم و سر افتاد
هوش مصنوعی: چندین چشمه‌ی زیبا وجود دارد که از آن‌ها زیبایی و طراوت برمی‌خیزد و بسیاری نوشیدنی‌ها از آن‌ها به دست آمده که در چشم و سر افراد به یادگار مانده‌اند.
مه با سپر و تیغ شبی حمله او دید
بفکند سپر را سبک و بر سپر افتاد
هوش مصنوعی: ماه به همراه سپر و شمشیری شبانه به جنگ پرداخته و وقتی در این جنگ به میدان آمده، سپر را به‌راحتی دور انداخته و بر روی آن می‌افتد.
ما بنده آن شب که به لشکرگه وصلش
در غارت شکر همه ما را حشر افتاد
هوش مصنوعی: ما در آن شب که به جمع لشکریان او پیوستیم، همه ما به خاطر عشق و زیبایی او دچار شگفتی و شور و شوق شدیم.
خونی بک هجران به هزیمت علم انداخت
بر لشکر هجران دل ما را ظفر افتاد
هوش مصنوعی: با دوری و جدایی، دل ما به شدت رنج می‌کشد و این درد باعث شده که غم و ناامیدی بر زندگی ما چیره شود. در این جنگ نابرابر، دل ما شکست خورده و احساس ناکامی می‌کند.
گفتند ز شمس الحق تبریز چه دیدیت
گفتیم کز آن نور به ما این نظر افتاد
هوش مصنوعی: گفتند که از شمس‌الحق تبریزی چه چیز مشاهده کرده‌ای؟ پاسخ دادیم که از آن نور، نگاهی بر ما افتاد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۴۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/07/16 23:10
عرفی

غزلی از حیث معنا، سهل و ممتنع.