غزل شمارهٔ ۶۲۵
گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد
گیرم که بپوشد رو بو را چه دوا دارد
گر نیز بپوشد رو ور نیز ببرد بو
از خنبش روحانی صد گونه گوا دارد
آن مه چو گریزانه آید سپس خانه
لیکن دل دیوانه صد گونه دغا دارد
غم گرچه بود دشمن گوید سر او با من
با مرغ دلم گوید کو دام کجا دارد
غزل شمارهٔ ۶۲۴: هر ذره که بر بالا مِی نوشد و پا کوبدغزل شمارهٔ ۶۲۶: هر کآتش من دارد او خرقه ز من دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر ماه شب افروزان روپوش روا دارد
گیرم که بپوشد رو بو را چه دوا دارد
هوش مصنوعی: اگر ماه درخشان شب، چهرهاش را بپوشاند، حتی اگر بپوشاند چهرهاش را، درمان این غم چیست؟
گر نیز بپوشد رو ور نیز ببرد بو
از خنبش روحانی صد گونه گوا دارد
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است چهرهاش را بپوشاند یا بوی خوشش را ببرد، ولی روح او به گونههای مختلف نشانههایی از خود نشان میدهد.
آن مه چو گریزانه آید سپس خانه
لیکن دل دیوانه صد گونه دغا دارد
هوش مصنوعی: آن ماه به طور ناگهانی میآید و سپس میرود، اما دل دیوانه انواع مختلفی از فریب و تردید را در خود دارد.
غم گرچه بود دشمن گوید سر او با من
با مرغ دلم گوید کو دام کجا دارد
هوش مصنوعی: غم اگرچه مانند یک دشمن است، اما میگوید که سر او با من است. اما دل من از او میپرسد که دام او کجاست.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۶۲۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1402/12/24 22:02
همایون
ماه و دل در دریای دانش جلال دیّن دو واژه کلیدی هستند واژه های دیگر هم که به این دو واژه وابسته اند نیز همینطور مانند شب و غم و آتش و دیگرها
غم را به آرزومندی باید معنی کرد، و خواستن و عشق
مثنوی او را میتوان ماهنامه نامید و
دیوان شمس را دل نامه
رابطه ای که میان ماه و دل هست نه به نور و نه بو و نه واسطه دیگری نیاز دارد گویی هر دو خانه هم را میدانند و صد گونه جنبش و راز و رمز میان آن دو هست، و ما نیازی به فهمیدن آن نداریم گویی با چیزی روشن و آشکار روبروییم و این بی نیازی به فهمیدن بالا ترین بی نیازی است و گنج بزرگی است که باید توانست از آن برخوردار شد