گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۵

ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد
ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد
بگذار شکرها را بگذار قمرها را
او چیز دگر داند او چیز دگر سازد
در بحر عجایب‌ها باشد به جز از گوهر
اما نه چو سلطانی کو بحر و درر سازد
جز آب دگر آبی از نادره دولابی
بی شبهه و بی‌خوابی او قوت جگر سازد
بی عقل نتان کردن یک صورت گرمابه
چون باشد آن علمی کو عقل و خبر سازد
بی علم نمی‌تانی کز پیه کشی روغن
بنگر تو در آن علمی کز پیه نظر سازد
جان‌ها است برآشفته ناخورده و ناخفته
از بهر عجب بزمی کو وقت سحر سازد
ای شاد سحرگاهی کان حسرت هر ماهی
بر گرد میان من دو دست کمر سازد
می‌خندد این گردون بر سبلت آن مفتون
خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازد
آن خر به مثال جو در زر فکند خود را
غافل بود از شاهی کز سنگ گهر سازد
بس کردم و بس کردم من ترک نفس کردم
خود گوید جانانی کز گوش بصر سازد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد
ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد
هوش مصنوعی: ای دوست، آیا شیرینی شکر را دوست‌تر داری یا آنکه خود شکر قند و شیرینی را بسازد؟ آیا شکل و زیبایی قمر را بیشتر می‌پسندی یا آنکه خود قمر روشنی و زیبایی را بیافریند؟
بگذار شکرها را بگذار قمرها را
او چیز دگر داند او چیز دگر سازد
هوش مصنوعی: بگذار همه چیزهایی که دوست داریم، کنار بمانند، زیرا او به چیز دیگری می‌اندیشد و کار دیگری انجام می‌دهد.
در بحر عجایب‌ها باشد به جز از گوهر
اما نه چو سلطانی کو بحر و درر سازد
هوش مصنوعی: در میان دنیای شگفتی‌ها، چیزی جز گوهری پیدا نمی‌شود، اما نه مانند سلطانی که دریا و جواهرات را خلق کند.
جز آب دگر آبی از نادره دولابی
بی شبهه و بی‌خوابی او قوت جگر سازد
هوش مصنوعی: تنها آب دیگری که مانند این آب نایاب و بی‌همتا است، بدون تردید و بی‌خواب، نیروی جگر را افزایش می‌دهد.
بی عقل نتان کردن یک صورت گرمابه
چون باشد آن علمی کو عقل و خبر سازد
هوش مصنوعی: بی‌عقل نمی‌تواند کاری را به درستی انجام دهد، همچنان که نمی‌توان در گرمابه بی‌دلیل و بدون آگاهی، مجموعه‌ای منظم و زیبا ایجاد کرد. علم و آگاهی هستند که می‌توانند به ما کمک کنند تا کارها را به درستی و به شکل صحیحی انجام دهیم.
بی علم نمی‌تانی کز پیه کشی روغن
بنگر تو در آن علمی کز پیه نظر سازد
 بدون دانش و آگاهی، نمی‌توانی از چربی روغن به‌دست می‌آوری. به آن علمی توجه کن از چربی چشم می سازد.
جان‌ها است برآشفته ناخورده و ناخفته
از بهر عجب بزمی کو وقت سحر سازد
هوش مصنوعی: جان‌ها در حال آشفتگی هستند، بی‌آنکه خورده یا خوابیده باشند، به خاطر شگفتی‌هایی که مراسمی در وقت سحر ایجاد می‌کند.
ای شاد سحرگاهی کان حسرت هر ماهی
بر گرد میان من دو دست کمر سازد
هوش مصنوعی: ای خوش چهره‌ی صبحگاهی، که باعث حسرت هر ماهی و دل‌خوشی من می‌شوی، برایم فرح و شادی می‌آوری.
می‌خندد این گردون بر سبلت آن مفتون
خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازد
هوش مصنوعی: این جهان به سخره می‌گیرد کسی را که به عشق و دل‌باختگی مشغول است، و او را به خاطر چند چیز بی‌ارزش تحقیر می‌کند.
آن خر به مثال جو در زر فکند خود را
غافل بود از شاهی کز سنگ گهر سازد
هوش مصنوعی: آن خر، مانند مروارید در طلا غوطه‌ور است، اما از مقام و ارزش واقعی خود بی‌خبر است، در حالی که شاه gemstones را از سنگ می‌سازد.
بس کردم و بس کردم من ترک نفس کردم
خود گوید جانانی کز گوش بصر سازد
هوش مصنوعی: من دیگر خسته شدم و به خودم گفتم که باید از دلم جدا شوم. خودِ جانان می‌گوید که دل را با دیدن‌های دل‌پذیر می‌سازم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۰۵ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"صد گونه"
با صدای حامد نیک‌پی (آلبوم دیوانه‌تر)

حاشیه ها

1396/02/22 01:04
حمید

سوال اینکه در بین
میخندد این گردون بر سبلت آن مفتون
خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازد
آیا آن مفتون امام علی است چرا که سبیل درویشان به نشان علی بن ابی طالب است؟
ممنون میشم توضیح بدهید

1397/08/08 00:11
شهلا

آقای حمید، زبانتان را گاز بگیرید، معلوم می شود بسیار با حضرت مولانا بیگانه اید. چه ربطی دارد؟؟؟

1397/08/08 00:11
شهلا

برداشت من اینست که می فرماید: این جهان به ریش کسی که مفتون دنیا شده و بدنبال تأیید و طرفداری چند انسان جاهل، خودرا احمق کرده می خندد.