گنجور

غزل شمارهٔ ۵۹۱

چه بویست این چه بویست این مگر آن یار می‌آید
مگر آن یار گل رخسار از آن گلزار می‌آید
شبی یا پرده عودی و یا مشک عبرسودی
و یا یوسف بدین زودی از آن بازار می‌آید
چه نورست این چه تابست این چه ماه و آفتابست این
مگر آن یار خلوت جو ز کوه و غار می‌آید
سبوی می چه می‌جویی دهانش را چه می‌بویی
تو پنداری که او چون تو از این خمار می‌آید
چه نقصان آفتابی را اگر تنها رود در ره
چه نقصان حشمت مه را که بی‌دستار می‌آید
چه خورد این دل در آن محفل که همچون مست اندر گل
از آن میخانه چون مستان چه ناهموار می‌آید
مخسب امشب مخسب امشب قوامش گیر و دریابش
که او در حلقه مستان چنین بسیار می‌آید
گلستان می‌شود عالم چو سروش می‌کند سیران
قیامت می‌شود ظاهر چو در اظهار می‌آید
همه چون نقش دیواریم و جنبان می‌شویم آن دم
که نور نقش بند ما بر این دیوار می‌آید
گهی در کوی بیماران چو جالینوس می‌گردد
گهی بر شکل بیماران به حیلت زار می‌آید
خمش کردم خمش کردم که این دیوان شعر من
ز شرم آن پری چهره به استغفار می‌آید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه بویست این چه بویست این مگر آن یار می‌آید
مگر آن یار گل رخسار از آن گلزار می‌آید
هوش مصنوعی: چه بویی است که به مشام می‌رسد؟ آیا یارم می‌آید؟ آیا آن محبوب با چهره زیبا از باغ گل‌ها می‌آید؟
شبی یا پرده عودی و یا مشک عبرسودی
و یا یوسف بدین زودی از آن بازار می‌آید
هوش مصنوعی: شبی یا این که بوی عود می‌دهد و یا عطر مشک دارد، و یا اینکه یوسف به زودی از آن بازار می‌آید.
چه نورست این چه تابست این چه ماه و آفتابست این
مگر آن یار خلوت جو ز کوه و غار می‌آید
هوش مصنوعی: این چه نوری است که در آسمان می‌تابد؟ این چه تابش روشنی است که مانند ماه و خورشید است؟ آیا محبوب و معشوق من از کوه‌ها و غارها به سوی من می‌آید؟
سبوی می چه می‌جویی دهانش را چه می‌بویی
تو پنداری که او چون تو از این خمار می‌آید
هوش مصنوعی: در این اشعار به این موضوع اشاره شده که چرا به دنبال سبوی شراب هستی و چرا به بوی دهان آن توجه می‌کنی. این گمان را داری که سبو هم مثل تو از این حالت مستی و خماری بیرون می‌آید، در حالی که او وضعیت متفاوتی دارد. در واقع، شاعر به تفاوت‌ها و جدایی‌های بین تجربیات انسانی و اشیاء غیر زنده اشاره می‌کند.
چه نقصان آفتابی را اگر تنها رود در ره
چه نقصان حشمت مه را که بی‌دستار می‌آید
هوش مصنوعی: اگر خورشید تنها در مسیر خود حرکت کند، هیچ عیبی ندارد و از ارزشش کاسته نمی‌شود. همچنین، اگر ماه بدون تاج و زینت‌هایش ظاهر شود، باز هم از جلال و شکوه او کاسته نخواهد شد.
چه خورد این دل در آن محفل که همچون مست اندر گل
از آن میخانه چون مستان چه ناهموار می‌آید
هوش مصنوعی: این دل در آن جمع چقدر شاداب و سرمست بود که مانند مستان در گل و لای فرو رفته است، و حتی از آن میخانه نیز به صورت ناهموار و بی‌نظم می‌آید.
مخسب امشب مخسب امشب قوامش گیر و دریابش
که او در حلقه مستان چنین بسیار می‌آید
هوش مصنوعی: امشب را از دست نده و حواست را جمع کن و او را دریاب، زیرا او در جمع شادمانان، به وفور پیدا می‌شود.
گلستان می‌شود عالم چو سروش می‌کند سیران
قیامت می‌شود ظاهر چو در اظهار می‌آید
هوش مصنوعی: جهان به زیبایی و خرمی گلستان می‌شود زمانی که ندای فرشته (سروش) در می‌آید و روز قیامت نمایان می‌شود، به محض اینکه حقیقت و واقعیت خود را نشان می‌دهد.
همه چون نقش دیواریم و جنبان می‌شویم آن دم
که نور نقش بند ما بر این دیوار می‌آید
هوش مصنوعی: ما همه مانند نقوشی روی دیوار هستیم که تنها در لحظه‌ای که نور تصویر ما را روشن می‌کند، به حرکت درمی‌آییم.
گهی در کوی بیماران چو جالینوس می‌گردد
گهی بر شکل بیماران به حیلت زار می‌آید
هوش مصنوعی: گاهی در میان کاشانه‌ى بیماران مثل جالینوس، پزشک بزرگ، می‌چرخد و گاهی به شیوه‌ای نالان و زار، خود را به شکل بیماران در می‌آورد.
خمش کردم خمش کردم که این دیوان شعر من
ز شرم آن پری چهره به استغفار می‌آید
هوش مصنوعی: من به خاطر شرم آن معشوقه زیبا، سکوت کردم و شعرهایم را پنهان نگه داشتم تا او به استغفار بیفتد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۹۱ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۵۹۱ به خوانش بهمن شریف
غزل شمارهٔ ۵۹۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۹۱ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1393/02/24 12:04
اذرمیدخت

با صدای زیبای بهمن شریف این شعر بی نظیرست

1397/04/09 21:07
زهرا مهرداد

این تصنیف را حسام الدین سراج بسیار زیبا اجرا کرده اند.و منظور این است که اگر تفکرات زائد را از ذهن دور کنیم،نور خدا،دل ما را روشن میکند

اشعار زیبای مولانا همیشه در همه حس و حال چه در شادی چه در غم باعث آرامش ادم میشه البته اگر گوش شنوا و آشنای این حقیقت شده باشیم

1399/09/04 12:12
رضا

یه سوال از اساتید فن دارم
عبرسود در مصرع "شبی یا پرده عودی و یا مشک عبرسودی" به چه معناست

1400/01/12 09:04
مهدی

جناب رضا،
«عبر» کوتاه‌شده‌ی «عبیر» است که بوی خوش دارد و «سود» هم «سودن» به معنی ساییدن. «مشکِ عنبرسود» مُشکی است که به آن‌ عبیر آمیخته باشند.

1400/04/11 14:07
افشین

گهی در کوی بیماران چو جالینوس می گردد

گهی بر شکل بیماران به حیلت زار می آید

عجبا