گنجور

غزل شمارهٔ ۵۵۶

جور و جفا و دوریی کان کنکار می‌کند
بر دل و جان عاشقان چون کنه کار می‌کند
هم تک یار یار کو راحت مطلقست او
یار ز حکم و داوری با تو چه یار می‌کند
یک صفتی قرین شود چرخ بدو زمین شود
یک صفتی خریف را فصل بهار می‌کند
از صفتی فرشته را دیو و بلیس می‌کند
وز تبشی شب مرا رشک بهار می‌کند
می زده را معالجه هم به می از چه می‌کند
اشتر مست را ز می باز چه بار می‌کند
از کف پیر میکده مجلسیان خرف شده
دور ز حد گذشت کو آن که شمار می‌کند
هست شد آن عدم که او دولت هست‌ها بود
مست شد آن خرد که او یاد خمار می‌کند
عشرت خشک لب شده آمد و تر همی‌زند
آن تریی که اندر او آب غبار می‌کند
ساقی جان بیا که دل بی‌تو شدست مشتغل
تا که نبیند او تو را با کی قرار می‌کند
جزو دوید تا به کل خار گرفت صدر گل
جذبه خارخار بین کان دل خار می‌کند
مطرب جان بیا بزن تن تتنن تنن تنن
کاین دل مست از به گه یاد نگار می‌کند
یاد نگار می‌کند قصد کنار می‌کند
روح نثار می‌کند شیر شکار می‌کند
تا که چه دید دوش او یا که چه کرد نوش او
کز بن بامداد او ناله زار می‌کند
گفت حبیب نادرست همچو الست و جنس او
تا که به پاسخ بلی چرخ دوار می‌کند
جمله مکونات را چرخ زنان چو چرخ دان
جسم جهار می‌کند روح سرار می‌کند
دور به گرد ساغرش هست نصیب اسعدی
کو بحراک دست او دور سوار می‌کند
ای همراه راه بین بر سر راه ماه بین
لیک خمش سخن مگو گفت غبار می‌کند

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جور و جفا و دوریی کان کنکار می‌کند
بر دل و جان عاشقان چون کنه کار می‌کند
هوش مصنوعی: سختی‌ها و بی‌رحمی‌ها و دوری که بر دل و جان عاشقان تاثیر می‌گذارد، مانند کنه‌ای است که به آرامی بر روی آنها کار می‌کند و آنها را به زحمت می‌اندازد.
هم تک یار یار کو راحت مطلقست او
یار ز حکم و داوری با تو چه یار می‌کند
هوش مصنوعی: یار تو، که همیشه در کنارت هست، به تو آرامش می‌دهد و در واقع یاری واقعیست. او از قضاوت و حکمی که درباره تو دارد، چه تأثیری بر روح تو می‌گذارد؟
یک صفتی قرین شود چرخ بدو زمین شود
یک صفتی خریف را فصل بهار می‌کند
هوش مصنوعی: هرگاه یک ویژگی به دور چرخ بیفزاید، زمین به آن ویژگی زینت می‌یابد و یک ویژگی دیگر، فصل بهار را برای خریف (فصل پاییز) پدید می‌آورد.
از صفتی فرشته را دیو و بلیس می‌کند
وز تبشی شب مرا رشک بهار می‌کند
هوش مصنوعی: ویژگی‌ای در وجود انسان وجود دارد که می‌تواند او را به موجودی شیطانی تبدیل کند. همچنین، در شب که حالتی خاص دارد، احساساتی در من بیدار می‌شود که باعث می‌شود بهار را حس کنم و به آن غبطه بخورم.
می زده را معالجه هم به می از چه می‌کند
اشتر مست را ز می باز چه بار می‌کند
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده است که چگونه می‌توان به درمان مشکلی که فردی به خاطر می‌گساری دچار آن شده، پرداخته و اینکه چرا در چنین حالتی باید از نوشیدنی‌های الکلی فاصله گرفت. در واقع، موضوع درباره این است که در صورت مستی و نشئه، مشکل را نمی‌توان با نوشیدنی بیشتر حل کرد، زیرا این کار تنها بار و مسئولیت بیشتری به همراه دارد.
از کف پیر میکده مجلسیان خرف شده
دور ز حد گذشت کو آن که شمار می‌کند
هوش مصنوعی: از دست پیر میخانه، جمعی از می‌نوشندگان حالت عادی خود را از دست داده‌اند و دیگر از حد و مرز خود فراتر رفته‌اند. کیست که بتواند حساب و شمار این عده را نگه دارد؟
هست شد آن عدم که او دولت هست‌ها بود
مست شد آن خرد که او یاد خمار می‌کند
هوش مصنوعی: آنچه قبلاً وجود نداشت، حالا به وجود آمده و به دولت و شکوهی دست یافته است. خرد و عقل نیز به حالتی شگفت آمده که به یاد حالات مستی و سرخوشی می‌افتد.
عشرت خشک لب شده آمد و تر همی‌زند
آن تریی که اندر او آب غبار می‌کند
هوش مصنوعی: خوشی‌های بی‌روح و بی‌مزه‌ای که فقط ظاهر را پر کرده‌اند، به وجود آمده و ادامه دارند. در این حال، رطوبتی هم وجود دارد که به زندگی و احساسات انسان زنده می‌کند.
ساقی جان بیا که دل بی‌تو شدست مشتغل
تا که نبیند او تو را با کی قرار می‌کند
هوش مصنوعی: ای ساقی عزیز، بیا که دلم بدون تو بسیار مشغول و نگران شده است. تا وقتی که او تو را نبیند، نمی‌داند با چه چیزی آرامش پیدا کند.
جزو دوید تا به کل خار گرفت صدر گل
جذبه خارخار بین کان دل خار می‌کند
هوش مصنوعی: هر چیز جزئی به سمت کلیات می‌تازد و در نهایت، گل که زیباست، از خارها و مشکلات نیز بهره می‌برد و آنها را به دلی که درد خوار دارد، تبدیل می‌کند.
مطرب جان بیا بزن تن تتنن تنن تنن
کاین دل مست از به گه یاد نگار می‌کند
هوش مصنوعی: ای نوازنده، بیا و ساز بزن تا این دل سرمست از یاد محبوب، خوشحال شود و به وجد بیاید.
یاد نگار می‌کند قصد کنار می‌کند
روح نثار می‌کند شیر شکار می‌کند
هوش مصنوعی: یاد معشوق به یادش می‌افتد و در دلش تصمیم می‌گیرد که به سوی او برود. روحش را فدای عشقش می‌کند و همچون شکارچی، به دنبال محبوبش می‌گردد.
تا که چه دید دوش او یا که چه کرد نوش او
کز بن بامداد او ناله زار می‌کند
هوش مصنوعی: او شب گذشته چه چیزی دید یا چه کاری انجام داد که حالا از ابتدای صبح به شدت ناله و زاری می‌کند.
گفت حبیب نادرست همچو الست و جنس او
تا که به پاسخ بلی چرخ دوار می‌کند
هوش مصنوعی: دوست گفت نادرست مثل وعده‌های گذشته و نوع او، تا زمانی که به سوال "آری" پاسخ دهد، زمان در حال چرخش است.
جمله مکونات را چرخ زنان چو چرخ دان
جسم جهار می‌کند روح سرار می‌کند
هوش مصنوعی: تمام موجودات به دور یکدیگر می‌چرخند، همان‌طور که چرخ جسم را به حرکت در می‌آورد، روح نیز همه چیز را به سوی خود جذب می‌کند.
دور به گرد ساغرش هست نصیب اسعدی
کو بحراک دست او دور سوار می‌کند
هوش مصنوعی: در دور خانواده و دوستانش، کسی که با کمال و حسن نیت به او نزدیک است، به مانند سوارکاری ماهر می‌باشد که او را در مسیر زندگی به جلو می‌برد.
ای همراه راه بین بر سر راه ماه بین
لیک خمش سخن مگو گفت غبار می‌کند
هوش مصنوعی: ای دوست همراه، در مسیر خود به روشنی ماه نگاه کن. اما در این مسیر، سکوت کن و صحبت نکن، زیرا که این حرف‌ها تنها باعث ایجاد حواشی و غبار می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۵۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۵۶ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1395/05/30 20:07
ه. طالبی

در بیت 11، مصرع دوم، پگه (= پگاه) درست است.

1395/12/11 21:03
محمد

با سلام
کنکار در بیت اول به چه معناست؟

1396/02/08 00:05
کاوه

کنکار ، مخفف ، که انکار است.