غزل شمارهٔ ۵۵۱
جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود
گر تو ستم کنی به جان از تو ستم روا بود
چون همه سوی نور تست کیست دورو به عهد تو
چون همه رو گرفتهای روی دگر کجا بود
آنک بدید روی تو در نظرش چه سرد شد
گنج که در زمین بود ماه که در سما بود
با تو برهنه خوشترم جامه تن برون کنم
تا که کنار لطف تو جان مرا قبا بود
ذوق تو زاهدی برد جام تو عارفی کشد
وصف تو عالمی کند ذات تو مر مرا بود
هر که حدیث جان کند با رخ تو نمایمش
عشق تو چون زمردی گرچه که اژدها بود
هر که رخش چنین بود شاه غلام او شود
گرچه که بندهای بود خاصه که در هوا بود
این دل پاره پاره را پیش خیال تو نهم
گر سخن وفا کند گویم کاین وفا بود
چون در ماجرا زنم خانه شرع وا شود
شاهد من رخش بود نرگس او گوا بود
از تبریز شمس دین چونک مرا نعم رسد
جز تبریز و شمس دین جمله وجود لا بود
غزل شمارهٔ ۵۵۰: پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات میرسدغزل شمارهٔ ۵۵۲: چیست صلای چاشتگه خواجه به گور میرود
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود
گر تو ستم کنی به جان از تو ستم روا بود
هوش مصنوعی: اگر تو به جان من ستم کنی، این ظلم سبب نمیشود که من محبت و ارادت خود را به تو فراموش کنم، زیرا جان و دنیا برای من با وجود تو معنا پیدا میکنند.
چون همه سوی نور تست کیست دورو به عهد تو
چون همه رو گرفتهای روی دگر کجا بود
هوش مصنوعی: با توجه به اینکه تو به سوی نور و حقیقت منحرف نشدهای، چه کسی میتواند دروغگو باشد؟ وقتی که تو در وفای به عهد خود راسخ هستی و تمام توجهت به یک سو معطوف است، دیگر هیچ جایی برای دورویی و پنهانکاری باقی نمیماند.
آنک بدید روی تو در نظرش چه سرد شد
گنج که در زمین بود ماه که در سما بود
آنکه یک نظر تو رو دید از خیال خوش تو، گنج درون زمین و ماه در آسمان در نظرش بی ارزش شد
با تو برهنه خوشترم جامه تن برون کنم
تا که کنار لطف تو جان مرا قبا بود
هوش مصنوعی: بهتر است بیهیچ پوششی در کنار تو باشم، تا اینکه در سایه محبت تو روح من زیبایی و آرامش داشته باشد.
ذوق تو زاهدی برد جام تو عارفی کشد
وصف تو عالمی کند ذات تو مر مرا بود
هوش مصنوعی: شادی و لذت تو، زاهد را به شوق میآورد و عارف با نگاه به تو، به وصف تو میپردازد. وجود تو برای من یک دنیای خاص و ارزشمند است.
هر که حدیث جان کند با رخ تو نمایمش
عشق تو چون زمردی گرچه که اژدها بود
هوش مصنوعی: هر کسی که دربارهی جانش صحبت کند، من او را با چهرهی تو نشان میدهم. عشق تو مانند زمردی است، حتی اگر اژدهایی در آن وجود داشته باشد.
هر که رخش چنین بود شاه غلام او شود
گرچه که بندهای بود خاصه که در هوا بود
هوش مصنوعی: هر کسی که ظاهر و ثروتش به این زیبایی باشد، حتی اگر بندهای معمولی هم باشد، در نظر مردم به عنوان یک شاهزاده یا فرد محترم شناخته میشود، بهویژه اگر در مقام و موقعیت بالایی قرار داشته باشد.
این دل پاره پاره را پیش خیال تو نهم
گر سخن وفا کند گویم کاین وفا بود
هوش مصنوعی: اگر بتوانم دل پارهپارهام را در برابر تصور تو قرار دهم و اگر در گفتار به وعدهام وفا شود، میگویم که این وفا همان است.
چون در ماجرا زنم خانه شرع وا شود
شاهد من رخش بود نرگس او گوا بود
هوش مصنوعی: زمانی که وارد داستانی میشوم، قوانین شرع به هم میریزد. در این ماجرا، چهره من به عنوان یک شاهد وجود دارد و نرگس چشم او نیز گواه این ماجراست.
از تبریز شمس دین چونک مرا نعم رسد
جز تبریز و شمس دین جمله وجود لا بود
هوش مصنوعی: از شهر تبریز و وجود شمس دین، لطف و برکت به من میرسد، و جز تبریز و شمس دین، چیزی دیگر در عالم وجود ندارد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۵۱ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"جان و جهان"
با صدای علیرضا قربانی (آلبوم قطره های باران)
حاشیه ها
1394/11/27 22:01
پیمان
تصنیف اینو علیرضاقربانی واقعا عالی خونده، بی نظیره
1398/05/06 06:08
..
چون همهرو گرفتهای
روی دگر کجا بود..
1399/04/30 22:06
با تو برهنه خوش ترم جامه ی تن برون کنم .... نظیر این معنی را در مثنوی هم داریم
من شدح عریان ز تن او از خیال
می خرامم در نهایات الوصال