گنجور

غزل شمارهٔ ۵۵۰

پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد
آب سیاه درمرو کآب حیات می‌رسد
نوبت عشق مشتری بر سر چرخ می‌زند
بهر روان عاشقان صد صلوات می‌رسد
جمله چو شهد و شیر شو وز خود خود فقیر شو
زانک ز شه فقیر را عشر و زکات می‌رسد
رحمت اوست کآب و گل طالب دل همی‌شود
جذبه اوست کز بشر صوم و صلات می‌رسد
در ظلمات ابتلا صبر کن و مکن ابا
کآب حیات خضر را در ظلمات می‌رسد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد
آب سیاه درمرو کآب حیات می‌رسد
هوش مصنوعی: گوش‌هایت را از پنبه پاک کن، صدای نجات به گوش می‌رسد. آبی که در آن زندگی است، در اینجا موجود است.
نوبت عشق مشتری بر سر چرخ می‌زند
بهر روان عاشقان صد صلوات می‌رسد
هوش مصنوعی: عشق مانند یک مشتری در حال گردش است و برای روح‌های عاشق، هر بار که نوبت آن می‌شود، دعاها و نیکوترین آرزوها فرستاده می‌شود.
جمله چو شهد و شیر شو وز خود خود فقیر شو
زانک ز شه فقیر را عشر و زکات می‌رسد
هوش مصنوعی: تمامی چیزها را به شیرینی و لطف بپندار و از خودخواهی و حبّ نفس کناره‌گیری کن، زیرا فقیر بودن در راه خدا باعث می‌شود که برکت و نعمت از سوی او به تو برسد.
رحمت اوست کآب و گل طالب دل همی‌شود
جذبه اوست کز بشر صوم و صلات می‌رسد
هوش مصنوعی: رحمت خداوند که مانند آب و خاک به دنبال دل‌هاست، خاصیتی است که از وجود او نشأت می‌گیرد و باعث می‌شود انسان با عبادت و نیایش به او نزدیک شود.
در ظلمات ابتلا صبر کن و مکن ابا
کآب حیات خضر را در ظلمات می‌رسد
هوش مصنوعی: در زمان‌های سخت و تاریک زندگی صبور باش و از دریافت نعمت‌ها و راهنمایی‌های خداوند خودداری نکن، چون نعمت‌های الهی همچون آب حیات به انسان در چنین شرایطی می‌رسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۵۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۵۰ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1388/01/25 17:03
رسته

بیت 5
غلط: کب
درست: کاب
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1397/01/10 01:04
همایون

کلمات و واژه‌ها و ترکیبات حکایت از جلال دین پیش از ملاقات شمس و تحول نوین در او می‌‌کند
هر چند سبک و سیاق شعر از نوع اشعار اوست ولی عرفان آن از دست کلاسیک و سنتی است، اگر مقایسه شود با
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد

1402/07/03 19:10
رازق

ترجمه‌ی ترکی از عبدالباقی گلپینارلی

 

Kulağından pamuğu çıkar, kurtuluş sesi geliyor
Kaça suya dalma; abıhayat geliyor


Müşteri’nin aşk nöbetini gökyüzünde çalıyorlar
âşıkların canlarına yüzlerce salâvat gelmede


Baştan başa bal ol, süt kesil; kendinden yok-yoksul ol
Çünkü yok-yoksul kişiye padişahtan öşür gelmede, zekât gelmede


Balçık, gönül olmayı ister ya; onun rahmetindendir
İnsan oruç tutar, namaz kılar ya, onun çekişindendir bu


Belâlara uğrayış karanlıklarında sabret, çekinme
Çünkü Hızır’a da abıhayat karanlıklar diyarından geliyor

1403/11/12 14:02
فاطمه یاوری

چقدر قشنگ.