غزل شمارهٔ ۵۴۳
یار مرا مینهلد تا که بخارم سر خود
هیکل یارم که مرا میفشرد در بر خود
گاه چو قطار شتر میکشدم از پی خود
گاه مرا پیش کند شاه چو سرلشکر خود
گه چو نگینم بمزد تا که به من مهر نهد
گاه مرا حلقه کند دوزد او بر در خود
خون ببرد نطفه کند نطفه برد خلق کند
خلق کشد عقل کند فاش کند محشر خود
گاه براند به نیم همچو کبوتر ز وطن
گاه به صد لابه مرا خواند تا محضر خود
گاه چو کشتی بردم بر سر دریا به سفر
گاه مرا لنگ کند بندد بر لنگر خود
گاه مرا آب کند از پی پاکی طلبان
گاه مرا خار کند در ره بداختر خود
هشت بهشت ابدی منظر آن شاه نشد
تا چه خوش است این دل من کو کندش منظر خود
من به شهادت نشدم مؤمن آن شاهد جان
مؤمنش آن گاه شدم که بشدم کافر خود
هر کی درآمد به صفش یافت امان از تلفش
تیغ بدیدم به کفش سوختم آن اسپر خود
همپر جبریل بدم ششصد پر بود مرا
چونک رسیدم بر او تا چه کنم من پر خود
حارس آن گوهر جان بودم روزان و شبان
در تک دریای گهر فارغم از گوهر خود
چند صفت میکنیش چونک نگنجد به صفت
بس کن تا من بروم بر سر شور و شر خود
غزل شمارهٔ ۵۴۲: بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شدغزل شمارهٔ ۵۴۴: ای که ز یک تابش تو کوه احد پاره شود
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار مرا مینهلد تا که بخارم سر خود
هیکل یارم که مرا میفشرد در بر خود
هوش مصنوعی: محبوب من مرا در آغوش میگیرد تا لحظهای آرام بگیرم، همانطور که خودم را به او میسپارم که با محبتش مرا در چنگ خود میفشارد.
گاه چو قطار شتر میکشدم از پی خود
گاه مرا پیش کند شاه چو سرلشکر خود
هوش مصنوعی: گاهی مانند شتری که در کاروانی حرکت میکند، به دنبال خود میکشم. و گاهی دیگر، مرا مانند یک فرمانده بزرگ به جلو میبرد.
گه چو نگینم بمزد تا که به من مهر نهد
گاه مرا حلقه کند دوزد او بر در خود
هوش مصنوعی: گاهی مانند نگینی ارزشمند میشوم که در برابر من محبت میورزد و گاهی او مرا به گونهای در حلقه خود میآورد که احساس تسخیر میکنم.
خون ببرد نطفه کند نطفه برد خلق کند
خلق کشد عقل کند فاش کند محشر خود
هوش مصنوعی: خون میبرد و نطفهای ایجاد میکند، سپس آن نطفه خلق میشود. خلق و آفرینش به وجود میآید و عقل به بیداری میآید و در نهایت حقایق در روز قیامت آشکار میشوند.
گاه براند به نیم همچو کبوتر ز وطن
گاه به صد لابه مرا خواند تا محضر خود
هوش مصنوعی: گاهی مثل کبوتر از وطن دور میشوم و گاهی با نالههای بسیار من را به حضور خود میخواند.
گاه چو کشتی بردم بر سر دریا به سفر
گاه مرا لنگ کند بندد بر لنگر خود
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، وقتی که کشتیام را بر روی دریای پر تلاطم میرانم، به سفر میروم و گاهی اوقات همان بندر و لنگر است که مرا محدود میکند و گیر میاندازد.
گاه مرا آب کند از پی پاکی طلبان
گاه مرا خار کند در ره بداختر خود
هوش مصنوعی: گاهی من را به خاطر جستجوی پاکی و صداقت، به آب میاندازد و غرق میکند و گاهی هم به خاطر رفتارهای ناپسند خود، مرا در مسیر دشواری قرار میدهد.
هشت بهشت ابدی منظر آن شاه نشد
تا چه خوش است این دل من کو کندش منظر خود
هوش مصنوعی: منظره بهشت ابدی برای آن شاه به وجود نیامد، اما چه خوب است که دل من به دنبال دیدار خود آن شاه است.
من به شهادت نشدم مؤمن آن شاهد جان
مؤمنش آن گاه شدم که بشدم کافر خود
هوش مصنوعی: من زمانی ایمانم را از دست دادم که خودم را در حال کفر یافتم، در حالی که قبل از آن همواره به شهادت و ایمان اعتقاد داشتم.
هر کی درآمد به صفش یافت امان از تلفش
تیغ بدیدم به کفش سوختم آن اسپر خود
هوش مصنوعی: هر کسی که به جمع ما وارد شد، به خاطر وجود ما احساس امنیت کرد. من هم، هنگامی که با شمشیر در دست به او نزدیک شدم، احساس خطر و سوختن را در درون خود حس کردم.
همپر جبریل بدم ششصد پر بود مرا
چونک رسیدم بر او تا چه کنم من پر خود
هوش مصنوعی: به جای استفاده از ششصد پر، من همواره در تلاش بودم تا به کمال برسم. هنگامی که به مقام او رسیدم، نمیدانم باید چه کار کنم و چگونه باید با بالهای خودم ادامه دهم.
حارس آن گوهر جان بودم روزان و شبان
در تک دریای گهر فارغم از گوهر خود
هوش مصنوعی: من به طور مداوم و شبانهروزی مراقب آن گوهر زندگیام بودم، اما در این دریای پرعمق و پر از جواهرات، از ارزش واقعی خود غافل ماندم.
چند صفت میکنیش چونک نگنجد به صفت
بس کن تا من بروم بر سر شور و شر خود
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از صفات و ویژگیها بگویی، توجه کن که نمیتوان همه آنها را بیان کرد. بهتر است از این کار دست برداری و بروی سر شوق و هیجان خود.
حاشیه ها
1393/02/19 02:05
مریم
در بیت سوم، به نظر می رسد «گه چو نگینم به مزد» باید به صورت « گه چو نگینم بِمَـزَد» تغییر کند.
1393/02/19 02:05
مریم
در بیت دهم، «هر کی درآمد» بهتر است به صورت « هر که درآمد» نوشته شود.
1398/05/06 06:08
..
چه خوش است این دل من
کاو کندش منظر خود..