اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد
خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد
هوش مصنوعی: ایام بدون صبح و روشنایی فرارسیده است. خورشید، که نماد زندگی و روشنایی است، به چاه افتاده و ناپدید شده است. اما در این تنهایی و تاریکی، جان عاشقان در خلوت و نزد خداوند حقیقتی عمیق و معنوی پیدا میکند.
روزیست اندر شب نهان ترکی میان هندوان
هین ترک تازیی بکن کان ترک در خرگاه شد
هوش مصنوعی: روزی در تاریکی شب، یک ترک در میان هندیها وجود دارد. به او توجه کن و کاری کن که او ترک در گذشتهی خود را به یاد آورد، چرا که او به یک جایگاه مهم و محترم دست یافته است.
گر بو بری زان روشنی آتش به خواب اندرزنی
کز شب روی و بندگی زهره حریف ماه شد
هوش مصنوعی: اگر از روشنی آتش بویی به مشام برسانی، خواب کسی را بیدار خواهی کرد که از شب و بندگی، زهرهاش رقیب ماه شده است.
گردیم ما آن شب روان اندر پی ما هندوان
زیرا که ما بردیم زر تا پاسبان آگاه شد
هوش مصنوعی: در آن شب ما به دنبال هندوانه بودیم، زیرا ما مقداری طلا برداشتیم و پاسبان متوجه شد.
ما شب روی آموخته صد پاسبان را سوخته
رخها چو گل افروخته کان بیذق ما شاه شد
هوش مصنوعی: در شب، بیپروایی و شجاعت را آموختهایم و چهرههایی زیبا و درخشان مانند گل داریم. ما در این میانه به مقام بزرگی دست یافتهایم.
بشکست بازار زمین بازار انجم را ببین
کز انجم و در ثمین آفاق خرمنگاه شد
هوش مصنوعی: زمین به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و وضعیت ستارگان را به تماشا بگذار که چگونه به خاطر وضعیتی خاص، به محلی برای انباشته شدن نعمتها و فراوانی تبدیل شده است.
تا چند از این استور تن کو کاه و جو خواهد ز من
بر چرخ راه کهکشان از بهر او پرکاه شد
هوش مصنوعی: چقدر باید از این زندگی فانی و زودگذر شکایت کنم؟ در حالی که برایش در بینهایت آسمان کاه و دانه میفروشم.
استور را اشکال نه رخ بر رخ اقبال نه
اقبال آن جانی که او بیمثل و بیاشباه شد
هوش مصنوعی: بیتی که آورده شده به معنای این است که هیچ چیز نمیتواند به اندازه زیبایی و شخصیت فردی که بینظیر و بدون مشابه است، تأثیرگذار باشد. این اشکال و چهرهها نمیتوانند با آنچه که او دارد، مقایسه شوند. درواقع، زیبایی و ویژگیهای خاص او فراتر از هر آن چیزی است که میتوان تصور کرد.
تن را بدیدی جان نگر گوهر بدیدی کان نگر
این نادره ایمان نگر کایمان در او گمراه شد
هوش مصنوعی: اگر فقط به ظاهر و جسم نگاه کنی، حقیقت را نمیبینی. اگر به عمق وجود توجه کنی، ارزشی را خواهی یافت که نادر و باارزش است. اینجا اشاره به گمراهی ایمان دارد که ممکن است در دل ظاهر پنهان شده باشد.
معنی همیگوید مکن ما را در این دلق کهن
دلق کهن باشد سخن کو سخره افواه شد
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که نباید ما را در این لباس کهن که به ظاهرش محدود است، درک کنی. این لباس کهنه نمادی از سابقه و روایاتی است که شاید دیگر مناسب زمان حال نباشند. به نوعی، تأکید بر این است که واژهها و تفکرات قدیمی ممکن است به خودی خود معانی جدیدی نداشته باشند و محتوا و مفهومشان در نظر مردم تغییر کرده باشد.
من گویم ای معنی بیا چون روح در صورت درآ
تا خرقهها و کهنهها از فر جان دیباه شد
هوش مصنوعی: من میگویم ای معنا، بیا همانند روحی که در بدن قرار میگیرد، تا لباسهای کهنه و فرسوده را از جان من دور کنی و تازهسازی کنی.
بس کن رها کن گازری تا نشنود گوش پری
کان روح از کروبیان هم سیر و خلوت خواه شد
هوش مصنوعی: بس کن، رها کن گازری را تا اینکه گوش پری نشنود. زیرا روح، حتی از فرشتگان هم سیر و نیاز به تنهایی خواهد داشت.
حاشیه ها
این غزل دنبالهای است از غزل - شب شد و هنگام خلوتگاه شد
خود این غزل جفتی دارد و از غزلهای دو گانه است و نیز پیش غزلی است بر غزل زیر که این دو گانه را سه گانه میکند
بی گاه شد بیگاه شد خورشید اندر چاه شد - خیزیدای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
اینجا شب که دنیای معنی است خلوتگاه الله نیز معرفی میگرد که آنجا خورشیدی دیگر پیدا میشود و این خورشید روزانه به چاه فرو میرود تا آن خورشید که ویژه جان عاشقان است بر آید
این گونه آشکار به دو دنیای هستی ظاهری و لمس شدنی و دنیای معنی که با هم چون شب و روز حضور دارند در ادیان و باورهای دیگر نیامده است بلکه ادیان، دنیای دیگری در اخر زمان را به انتظار نشسته اند و جلال دین این دو دنیا را چون جان و تن در هم سرشته میبیند که از یکی باید به دیگری راه جست
جلال دین دنیای عاشقان را جدا از دنیای حیوانات میداند و با جان بخشیدن به معنی آنرا چون روح به جان و کالبد خود در میآورد به جای آنکه آن را در لباس سخن به پیچد و این کار را شبیه لباس کثیف را شستن و دوباره به تن معنی کردن میداند در حالیکه معنی از لباس فرشته پوشیدن نیز بیزار است و ارزش آن را جلال دین به خوبی میشناسد
پی بردن به دنیای دیگری از راه معنی شبیه پی بردن علم به ماده تاریک و یا انرژی تاریک است که از راه مدلهای ریاضی صورت گرفته است زیرا دیدنی و لمس شدنی نیست ولی این تنها یک تمثیل است نه یکسان انگاری زیرا آنها هنوز جزئی از همین دنیای هستی اند نه دنیای معنی
این قسمت ک میگ: گر بو بری زان روشنی آتش به خاک اندر زنی گر شب روی و بندگی زهره حرف ماه شد چه معنی میده؟
گرامی الناز
گر بو بری زان روشنی آتش به خواب اندرزنی
کز شب روی و بندگی زهره حریف ماه شد
می گوید: اگر با آن روشنایی آشنا شوی دیگر خواب به چشمان تو نیاید، که ستاره زهره از بس بیدار ماند و نخوابید و با روشنایی خو گرفت، حریف و همپایِ ماه شد
اشاره دارند به روح که چون خورشید در بدن ها متجلی می شود . منطور از ترک ، سفید بودن پوست ترکان و اشاره به روشنی روح و منظور از هندوان ، سیاه بودن پوست هندیان و اشاره به ظلمت بدن ها میباشد .