گنجور

غزل شمارهٔ ۵۳۸

گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند
صورت همه پران شود گر مرغ معنی پر زند
عالم همه ویران شود جان غرقه طوفان شود
آن گوهری کو آب شد آن آب بر گوهر زند
پیدا شود سر نهان ویران شود نقش جهان
موجی برآید ناگهان بر گنبد اخضر زند
گاهی قلم کاغذ شود کاغذ گهی بیخود شود
جان خصم نیک و بد شود هر لحظه‌ای خنجر زند
هر جان که اللهی شود در لامکان پیدا شود
ماری بود ماهی شود از خاک بر کوثر زند
از جا سوی بی‌جا شود در لامکان پیدا شود
هر سو که افتد بعد از این بر مشک و بر عنبر زند
در فقر درویشی کند بر اختران پیشی کند
خاک درش خاقان بود حلقه درش سنجر زند
از آفتاب مشتعل هر دم ندا آید به دل
تو شمع این سر را بهل تا باز شمعت سر زند
تو خدمت جانان کنی سر را چرا پنهان کنی
زر هر دمی خوشتر شود از زخم کان زرگر زند
دل بیخود از باده ازل می‌گفت خوش خوش این غزل
گر می فروگیرد دمش این دم از این خوشتر زند

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر آتش دل برزند بر مؤمن و کافر زند
صورت همه پران شود گر مرغ معنی پر زند
هوش مصنوعی: اگر آتش محبت و احساسات انسانی بر دل مؤمن و کافر بزند، در هر دو تأثیر می‌گذارد. اما وقتی پرنده‌ای از معنا و فهم عمیق پرواز کند، همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به نوعی همه‌چیز را درگیر می‌کند.
عالم همه ویران شود جان غرقه طوفان شود
آن گوهری کو آب شد آن آب بر گوهر زند
هوش مصنوعی: دنیا ممکن است تمام ویران شود و جان انسان در طوفان غرق گردد، اما آن جواهر واقعی که به آب تبدیل شده است، می‌تواند بر جواهرات دیگر تاثیر بگذارد.
پیدا شود سر نهان ویران شود نقش جهان
موجی برآید ناگهان بر گنبد اخضر زند
هوش مصنوعی: زمانی می‌رسد که رازهای پنهان آشکار می‌شود و در این لحظه، تمام تصویرهایی که در جهان هستی قرار دارد، از بین می‌رود. ناگهان یک موج عظیم به‌وجود می‌آید که بر گنبد سبز آسمان تأثیر می‌گذارد.
گاهی قلم کاغذ شود کاغذ گهی بیخود شود
جان خصم نیک و بد شود هر لحظه‌ای خنجر زند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات کلمات به قدری تأثیرگذار می‌شوند که می‌توانند مانند چاقو زخم بزنند و گاهی خود کلمات هم بی‌معنی و بی‌فایده می‌شوند. در این میان، دشمنان ممکن است در هر لحظه از سخنان تو استفاده کنند و به تو آسیب برسانند.
هر جان که اللهی شود در لامکان پیدا شود
ماری بود ماهی شود از خاک بر کوثر زند
هوش مصنوعی: هر انسانی که به مقام الهی دست پیدا کند، در بی‌مکانی ظهور می‌کند. او مانند ماری است که تبدیل به ماهی می‌شود و از خاک بر روی کوثر (رودخانه بهشت) پرواز می‌کند.
از جا سوی بی‌جا شود در لامکان پیدا شود
هر سو که افتد بعد از این بر مشک و بر عنبر زند
هوش مصنوعی: در اینجا به معنای این است که هنگامی که فرد از مکان خود به جای دیگر می‌رود، در آنجا که وجود ندارد، می‌تواند به هر سمتی برود و به سادگی خود را در هر جایی نشان دهد، مانند عطر خوشی که به هر جا می‌رسد.
در فقر درویشی کند بر اختران پیشی کند
خاک درش خاقان بود حلقه درش سنجر زند
هوش مصنوعی: فقر و درویشی می‌تواند باعث شود که فردی بر بزرگان و خوشبختان برتری یابد. حتی خاک در خانه یک درویش می‌تواند از حلقه در خانه پادشاه ارزشمندتر باشد.
از آفتاب مشتعل هر دم ندا آید به دل
تو شمع این سر را بهل تا باز شمعت سر زند
هوش مصنوعی: هر روز صدای آفتاب روشن در دل تو می‌پیچد. پس شمع این سر را کنار بگذار تا دوباره شمع وجودت روشن شود.
تو خدمت جانان کنی سر را چرا پنهان کنی
زر هر دمی خوشتر شود از زخم کان زرگر زند
هوش مصنوعی: چرا سر خود را از محبوب پنهان می‌کنی؟ هر لحظه طلا (زر) به خاطر ضربه‌ای که طلاکار می‌زند، دل‌نشین‌تر می‌شود.
دل بیخود از باده ازل می‌گفت خوش خوش این غزل
گر می فروگیرد دمش این دم از این خوشتر زند
هوش مصنوعی: دل بی‌خود از نوشیدنی پیشین می‌گفت که اگر خوب بنوشد، این لحظه از همه خوش‌تر است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۳۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/06/29 13:08
محمدامین

سلام و درود
در بیت پنجم کلمه "اللهی" اصلاح شود.
به صورت "الهی" یا "الاهی" تصحیح شود.
سلامت و سعادتمند باشید!

1394/06/22 20:09
ماشاءالله

دربیت دوم مصراع دوم :آن گوهری کوآب شدآن آب برگوهرزند

1395/08/06 21:11
کریم زیّانی

در بیت 5 الهی درست به نظر نمی رسد زیرا وزن شعر خراب می شود. اللهی(با تشدید) درست است ، به معنی: خدایی

برای صحیح خواند بیت دوم ، باید مصرع دوم را بدین صورت خواند: آن گوهری کو آب شد ، آب _ بر_ گوهر زند

1396/04/24 19:06
نادر..

زر هر دمی خوشتر شود از زخم کان زرگر زند..

1396/04/05 13:07
رضا

آن گوهری کو آب شد او آب بر گوهر زند

1397/02/22 18:04
برگ بی برگی

در فقر درویشی کند بر اختران پیشی کند
خاک درش خاقان بود حلقه درش سنجر زند
این واقعا انسان را به جنون می کشاند ، چگونه میتوان تصور کرد ؟ دوستان ، این با کفر چقدر فاصله دارد ؟
از آفتاب مشتعل هر دم ندا آید به دل
تو شمع، این سر را بهل تا باز شمعت سر زند
و این سر بازی چه کارها که نمی کند.و به کجا ها که نمی برد انسان را .

1402/02/26 09:04
شاهرخ کاطمی

سلام

مولوی کبیر 

منظورش اینست در درون انسان

خداوند هست وما باید هر چه 

فکر که باعث وابستگی ما به

دنیای مادی وجود دارد .با

کار روی خودمان آنرا دکر بریزیم

شناسائی کنیم ودردش را بکشیم

وبیندازیم وبه خداوند زنده بشویم

این است سعادت والسلام

1402/05/05 10:08
مسافر

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 890 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است.

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

 parvizshahbazi

aparat