گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲۳

ای بی‌وفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد
قهر خدا باشد که بر لطف خدا عاشق نشد
چون کرد بر عالم گذر سلطان ما زاغ البصر
نقشی بدید آخر که او بر نقش‌ها عاشق نشد
جانی کجا باشد که او بر اصل جان مفتون نشد
آهن کجا باشد که بر آهن ربا عاشق نشد
من بر در این شهر دی بشنیدم از جمع پری
خانه ش بده بادا که او بر شهر ما عاشق نشد
ای وای آن ماهی که او پیوسته بر خشکی فتد
ای وای آن مسی که او بر کیمیا عاشق نشد
بسته بود راه اجل نبود خلاصش معتجل
هم عیش را لایق نبد هم مرگ را عاشق نشد

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بی‌وفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد
قهر خدا باشد که بر لطف خدا عاشق نشد
هوش مصنوعی: ای بی‌وفا، اگر دل او به محبت وفادار نباشد، نشانه‌ی خشم خداوند است که او نیز بر رحمت و لطف خداوند مهر نورزیده است.
چون کرد بر عالم گذر سلطان ما زاغ البصر
نقشی بدید آخر که او بر نقش‌ها عاشق نشد
هوش مصنوعی: وقتی سلطان ما در عالم گذر کرد، چشمانش نقشی را دید که در نهایت او به آن نقشه‌ها علاقه‌ای نداشت.
جانی کجا باشد که او بر اصل جان مفتون نشد
آهن کجا باشد که بر آهن ربا عاشق نشد
هوش مصنوعی: جانی نیست که به اصل خود علاقمند نباشد و آهنی هم نیست که به آهن‌ربا جذب نشود.
من بر در این شهر دی بشنیدم از جمع پری
خانه ش بده بادا که او بر شهر ما عاشق نشد
هوش مصنوعی: من در این شهر دی قدم زدم و از جمع پری خانه شنیدم که باد بیاید و برساند که او در شهر ما عاشق نشده است.
ای وای آن ماهی که او پیوسته بر خشکی فتد
ای وای آن مسی که او بر کیمیا عاشق نشد
هوش مصنوعی: آه، درد آن موجودی که همیشه روی زمین زندگی می‌کند، و افسوس بر آن مسی که نتوانست به کیمیا عشق بورزد.
بسته بود راه اجل نبود خلاصش معتجل
هم عیش را لایق نبد هم مرگ را عاشق نشد
هوش مصنوعی: راه مرگ مسدود بود و فرصتی برای رهایی پیدا نمی‌کرد. نه زندگی برایش مناسب بود و نه به مرگ عشق ورزید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۲۳ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"عاشق نشد"
با صدای مژگان شجریان (آلبوم خنجر)

حاشیه ها

1389/06/04 02:09
javad mahmoud

سلام ، در بیت دوم،مصرع اول باید که:ما زاغ البصر ‎' "صحیح باشد (سوره نجم،قران)
---
پاسخ: با تشکر، «صبر» با «بصر» جایگزین شد.

1395/01/02 21:04
رضا حمید

زاغ در لغت به معنای منحرف شدن است،[1] و طغی یعنی سر پیچی کردن.[2]

برای روشن شدن این معنا که پیامبر اسلام (ص) در موقع دیدن آیت کبرای الاهی دیدگانش منحرف نشد و سرپیچی نکرد،[3] لازم است که این دیدار نبی اکرم را با دیدار موسی (ع) در تجلی کوه طور مقایسه کنیم. عرفای بزرگ نیز از همین نگاه به تفسیر این آیه پرداخته اند.

وقتی در عالم ظاهر دیدگان آدمی با نوری بسیار شدید و خیره کننده مواجه شود، یا کور خواهد شد یا از نگاه کردن خواهد گریخت تا نابود نشود. خیره شدن دقیقاً همان معنای "زاغ" است وقتی در مورد نگاه به کار رود، و "طغی" در این جا به معنای سرپیچی از دیدن است. همچنان که موسی (ع) موقع مواجه شدن با نور تجلی، تحمل باقی ماندن را نداشت و بی هوش شد؛ چرا که به گفته عرفا در عین فنای از صفات، از ذات خود فانی نشده بود تا بعد از فنا، بقای الاهی یافته و تحمل تجلی را داشته باشد. همان تجلی که کوه را متلاشی کرد و موسی (ع) تحمل آن را نداشت ولی نبی اکرم در معراج آن را متحمل شد؛ چرا که ذات خود او از نورانیت برتری برخوردار بود.[4]




[1] لسان العرب، ج ‏8، ص 432.
[2] فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، ص90.
[3] «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری‏ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی‏ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی‏ إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ ما یَغْشی‏ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی‏ لَقَدْ رَأی‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری‏» ؛ و به تحقیق او را در نزول دیگری هم دید، نزد سدرة المنتهی که جنّة المأوی هم نزدیک آن است‏، آن گاه که سدرة المنتهی را نوری خیره کننده پوشانده بود، دیدگان او خیره نشد و سرپیچی نکرد و از بزرگ ترین آیات پروردگار خود را به عیان دید»، النجم، 14-18.
[4]در این مورد مراجعه شود به: تفسیر ابن عربی، ج 2، ص 10، دار احیاء التراث العربی‏.

1397/11/03 05:02
کاف دال

دوست عزیز آقای اریب آغا، این شعر ازحضرت مولانا نمیباشد زیرا که او همواره به «خموش» و یا «شمس تبریزی» تخلص میکرده است، نه رومی!
من این شعر را اولین بار از شادروان نصرت فتحعلی خان شنیدم

1403/09/19 07:12
اقبال کاظمی

بخوان دیوان شمس و مثنوی را 

مپرس اما هوش مصنوعی را

معلوم است که جمعبندی، سنجش و بکارگیری اطلاعاتی بدون احساس ،عاطفه و خودبرانگیزنده خیال و شعور هوش مصنوعی از ساحت ظریف شریف و بالخصوص شعر شهودی و پیچیده ای عرفانی بسیار بدور است. ولی شباهتی که هوش مصنوعی در این زمینه با افراد ازخودراضی، دیده درآ  و شارلاتان دارد در این است که هرگز در معناکردن اشعار به ناتوانی خود اقرار نمی کند و هرچه سرهم بافته به خورد خواننده می دهد، یعنی "نمیدانم" در قاموس اش وجود ندارد و من تا به حال مشاهده نتوانستم..  به هرحال من خواندن نظریات هوش مصنوعی را در مورد معنای اشعار ضیاع وقت می‌دانم مگر اینکه گاه‌گاهی به قصد تفریح و تفنن باشد. حتا می‌تواند خطر گمراهی هم داشته باشد برای آنانکه سالکان تازه وارد این وادی اند.