غزل شمارهٔ ۵۱۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۱۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
فارت: فوران کرد به سوی تو
دارت: خانه تو
استنارت: نورانی شد به نور تو
لاقت: ملاقات تو
جادت: وجود تو
هوی الحبیب هوای حبیب
تَوارت: اشاره به حتی توارت بالحجاب در قرآن یعنی پوشیده شدن و غروب کردن
منظور از شعر یا خداوند است یا امام زمان.
شمس در اشعار مولانا وجود امام زمان است.سخنان شمس نشان از ارتباط او با امام زمان میباشد
فهوی الحبیب: هوای حبیب
فارت: فوران کرد
طارت : پرواز کرد، طیران کرد
استنارت: نورانی شد
لاقت: ملاقات کرد
تَوارَت: پوشاند.اشاره به حتی توارت بالحجاب در قرآن یعنی خورشید غروب کرد
...درست هست اینها را برای شمس میگوید ، برای حسام الدین میگوید ، برای صلاح الدین میگوید ، اما خیر ، اینها را برای او میگوید ، برای آن ولی مطلق...
مخاطبش چه کسانی هستند؟...
...میگوید با کسی که سینه اش شرحه شرحه از فراق باشد ، پاره پاره از فراق باشد ، درد فراق سینه را تکه تکه کرده باشد... با اینها حرف میزنم ، نه با آن آقای دکتری که در دانشگاه سوربن نشسته است...
...هر چه میگوید حسام الدین ، صلاح الدین... اینها خیر ، میخواهد بگوید《 مهدی 》میخواهد بگوید من به او رسیدم . توصیفاتی که دارد میکند ، توصیفات مناسب با انسان معمولی نیست ، مناسب با ولایت مقیده نیست ، مناسب با ولایت مطلق هست...
...به که سلام میکند؟
ای آرزوی آرزو ، آن پرده را بردار از او...
غیبت کرده ای رفته ای پشت پرده غیبت ، بردار آن پرده را...
...میگویی خیر ، من با او ارتباط ندارم ؟ بیا مرا بو بکش ، تا بویش را از من بشنوی...
...آنجا میگوید مرا بو بکش تا بوی او را از من... اینجا میگوید لبت را بر لب بگذار تا شرابی را که در مجلس آنها خورده ام از من احساس...
علامه مروجی سبزواری
برگرفته از جلسات #مثنوی
@shams_sabzevari کانال تلگرام