گنجور

غزل شمارهٔ ۵۱۶

بازرسیدیم ز میخانه مست
بازرهیدیم ز بالا و پست
جمله مستان خوش و رقصان شدند
دست زنید ای صنمان دست دست
ماهی و دریا همه مستی کنند
چونک سر زلف تو افتاده شست
زیر و زبر گشت خرابات ما
خنب نگون گشت و قرابه شکست
پیر خرابات چو آن شور دید
بر سر بام آمد و از بام جست
جوش برآورد یکی می کز او
هست شود نیست شود نیست هست
شیشه چو بشکست و به هر سوی ریخت
چند کف پای حریفان که خست
آن که سر از پای نداند کجاست
مست فتادست به کوی الست
باده پرستان همه در عشرتند
تنتن تنتن شنو ای تن پرست

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بازرسیدیم ز میخانه مست
بازرهیدیم ز بالا و پست
هوش مصنوعی: ما در میخانه به نشوه و شگفتی رسیدیم، از موقعیت‌های عالی و پست دوری کردیم.
جمله مستان خوش و رقصان شدند
دست زنید ای صنمان دست دست
هوش مصنوعی: همهٔ عاشقان شاد و در حال رقص هستند، ای زیبارویان، دست‌هایتان را به هم بزنید.
ماهی و دریا همه مستی کنند
چونک سر زلف تو افتاده شست
هوش مصنوعی: همه موجودات در دریا و ماهی‌ها در حال شادی و سرخوشی هستند، زیرا زیبایی و جذابیت تو آنها را به وجد آورده است.
زیر و زبر گشت خرابات ما
خنب نگون گشت و قرابه شکست
هوش مصنوعی: در میخانه ما همه چیز دگرگون شد، بساطی به هم ریخت و جرعه‌نوشی به زمین افتاد و شکست.
پیر خرابات چو آن شور دید
بر سر بام آمد و از بام جست
هوش مصنوعی: پیر میخانه وقتی آن شور و هیجان را دید، بر سر بام آمد و از آن پایین پرید.
جوش برآورد یکی می کز او
هست شود نیست شود نیست هست
هوش مصنوعی: جوشش و شور و شوقی به وجود آمد که نشان می‌دهد چیزی وجود دارد، اما در عین حال آن چیز به نظر می‌رسد که وجود ندارد.
شیشه چو بشکست و به هر سوی ریخت
چند کف پای حریفان که خست
هوش مصنوعی: وقتی شیشه شکست و تکه‌هایش به هر طرف پراکنده شد، تعدادی از افراد که خسته بودند، به آن پا گذاشتند.
آن که سر از پای نداند کجاست
مست فتادست به کوی الست
هوش مصنوعی: کسی که نمی‌داند وجودش کجا است و در چه وضعیت‌هایی به سر می‌برد، در حال بی‌هویتی و گم‌شدگی به سر می‌برد.
باده پرستان همه در عشرتند
تنتن تنتن شنو ای تن پرست
هوش مصنوعی: عاشقان شراب همه در خوشی و شادی به سر می‌برند. ای کسی که به راحتی زندگی می‌کنی، این را گوش کن!

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۱۶ به خوانش مسعود طالبیان
غزل شمارهٔ ۵۱۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۵۱۶ به خوانش نادیا رحمان

حاشیه ها

1397/10/06 10:01
شاپرک

هست شود نیست: نیستی هستی پیدا میکند
شود نیست هست: و آنکه هستی دارد به نیستی میرود
انا لله و انا الیه راجعون

1398/02/22 13:04
علیرضا

مصرع اخر رو متوجه نمیشم!!!
تنتن تنتن چیه؟

1402/10/07 09:01
رضا از کرمان

علیرضا جان سلام 

  به معنی غریو آواز وترانه بکار رفته است 

  شاد باشی عزیز

1398/05/21 17:08
هاشم

"تنتن تنتن شنو ای تن پرست" اشاره به نوای دف نوازی داره یعنی به نوای ضرب الهی گوش کن و از خود بیخود شو

1398/10/09 00:01
علی

این شعر را استاد محمد رضا لطفی در آلبوم هزار مضراب بصورت شاهکار اجرا کرده اند.

1400/01/03 12:04
احمدآرام نژاد

بادرود وعرض ادب شعرا برای برای بررسی وزن ابیات قائل به قواعدی هستندوبکمک آن قواعد بیتهارا تقطیع کرده ووزن آنها را باهم مقایسه می کنند
یکی از روشهای تقطیع استفاده از "تَ" و" تَن" به عنوان هجای کوتاه وبلند است که مولانا در قسمتی از مصرع آخر غزل از آن استفاده کرده است

1402/01/07 21:04
خسرو مقصودی

خنب: ظرف شراب

قرابه: شیشه شراب، صراحی

1402/10/07 09:01
همایون

غزل برای سماع و‌ رخس و نوا است و جلال دین عزیز بخوبی به این پی برده است هستی را نمیتوان فهمید و یا تعریف کرد تنها با هستی میتوان رخسید