اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خانه دل باز کبوتر گرفت
مشغله و بقر بقو درگرفت
هوش مصنوعی: دل مانند خانهای است که کبوتران آن در آن سکونت دارند. وقتی دل شلوغ و مشغول میشود، آرامش و سکوتی که باید در آن باشد، به هم میریزد و مانند زمانی است که صدای بقر و سایر عوامل مزاحم، در محیطی آرام و دلنشین ایجاد مزاحمت میکند.
غلغل مستان چو به گردون رسید
کرکس زرین فلک پر گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که سر و صدای شادی بخشِ مستان به آسمان رسید، یک عقاب زرد رنگ در آسمان پرواز کرد.
بوطربون گشت مه و مشتری
زهره مطرب طرب از سر گرفت
هوش مصنوعی: ماه و سیارههای مشتری و زهره در حال رقص و شادیاند و موزیک و آهنگ شادی به این مراسم افزوده شده است.
خالق ارواح ز آب و ز گل
آینهای کرد و برابر گرفت
هوش مصنوعی: خداوند روحها را از آب و گل آفرید و مانند یک آینه آنها را در مقابل هم قرار داد.
ز آینه صد نقش شد و هر یکی
آنچ مر او راست میسر گرفت
هوش مصنوعی: از آینه تصویرهای زیادی پیداست و هر یک از آنها چیزی است که به او نسبت داده میشود.
هر که دلی داشت به پایش فتاد
هر که سر او سر منبر گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که قلبی مهربان و دوستدار داشته باشد، به پای آن دل به زمین میافتد و کسی که در برقراری ارتباط و تأثیرگذاری بر دیگران مؤثر است، مانند کسی است که بر بالای منبر قرار گرفته و سخنرانی میکند.
خرمن ارواح نهایت نداشت
مورچهای چیز محقر گرفت
هوش مصنوعی: در بیانی ساده میتوان گفت: اگرچه خرمن ارواح بیپایان است، اما یک مورچه چیزی ناچیز و کمارزش را برداشت کرد.
گر ز تو پر گشت جهان همچو برف
نیست شوی چون تَف خور درگرفت
هوش مصنوعی: اگر دنیا به خاطر تو پر از نعمت و خوشی شود، مانند برف که در آفتاب ذوب میشود، به یکباره همه چیز فنا میشود.
نیست شو ای برف و همه خاک شو
بنگر کاین خاک چه زیور گرفت
هوش مصنوعی: برف، از خود را کنار بگذار و به خاک تبدیل شو. نگاه کن که این خاک چه زیباییها و زینتهایی به خود گرفته است.
خاک به تدریج بدان جا رسید
کز فر او هر دو جهان فر گرفت
هوش مصنوعی: خاک به مرور زمان به جایی رسید که از آن، هر دو جهان به تسخیر و کنترل او درآمد.
بس که زبان این دم معزول شد
بس که جهان جان سخنور گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر این که زبان در این لحظه گیر کرده و ناتوان شده، جهان هم به نوعی جان سخن را به دست آورده است.
حاشیه ها
1394/09/07 09:12
هنگامه حیدری
در بیت هشتم به جای خود،
خور
صحیح است:
گر ز تو پُر گشت جهان همچو برف
نیست شوی چون تف خور درگرفت
The creator of souls built a mirror from mud and soil and took it front himself
منظور اینه که بنگر به شگفتی خلقت که خالق آینه ای از گل و لجن ساخته( خلقت انسان) و آنرا روبروی خود گرفته حال اگر انسان گل و لجن و حیوانیت خویش را از آینه بزداید و روح خود را بپرورد صفات خداوند در او متجلی میشود و بازتاب پیدا میکند.
گل ترکیب آب و خاک است و اگر خاک را از آن جدا کنیم آب میماند( و جعلنا من الما کل شی حی) وقتی آب بماند همچون آینه زلال و شفاف و بازتاب دهنده می شود
1402/12/23 11:02
مصطفی خدایگان
در مصرع دوم بیت هشتم «تف خود» اشتباه است و باید هرچه سریعتر اصلاح شود به «تف خور»
و لطفا فتحهی تف را درج کنید تا به جای تَف، اشتباها تُف خوانده نشود.
سپاس از زحمات شما عزیزان گنجوری