گنجور

غزل شمارهٔ ۵۱۴

قصد سرم داری خنجر به مشت
خوشتر از این نیز توانیم کُشت
برگ گل از لطف تو نرمی بیافت
بر مثل خار چرایی درشت
تیغ زدی بر سرم ای آفتاب
تا شدم از تیغ تو من گرم پشت
تیغ حجابست رها کن حجاب
بر رخ من گرم بزن یک دو مشت
وصف طلاق زن همسایه کرد
گفت به خاری زن خود هشت هشت
گفت چرا هشت جوابش بداد
در عوض زشت بدان قحبه رشت
بهر طلاقست امل کو چو مار
حبس حطامست و کند خشت خشت
آتش در مال زن و در حطام
تا برهی ز آتش وز زاردشت
بس کن و کم گوی سخن کم نویس
بس بودت دفتر جان سر نوشت

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصد سرم داری خنجر به مشت
خوشتر از این نیز توانیم کُشت
هوش مصنوعی: تو با نیت ناامیدکننده‌ای به من حمله کرده‌ای، اما حتی اگر با خنجر به من حمله کنی، نمی‌توانی به راحتی به هدف خود برسی.
برگ گل از لطف تو نرمی بیافت
بر مثل خار چرایی درشت
هوش مصنوعی: برگ گل به خاطر مهربانی تو نرم و لطیف شده است، در حالی که خار به خاطر خودخواهی‌اش زبر و خشن باقی مانده است.
تیغ زدی بر سرم ای آفتاب
تا شدم از تیغ تو من گرم پشت
هوش مصنوعی: ای آفتاب، شمشت را بر سرم تاباندی و من به واسطه‌ی تابش تو گرم و سرزنده شدم.
تیغ حجابست رها کن حجاب
بر رخ من گرم بزن یک دو مشت
هوش مصنوعی: تیغ به نوعی مانع است، پس حجاب را کنار بزن و به چهره من نگاه کن. با قدرت یک یا دو ضربه بزن.
وصف طلاق زن همسایه کرد
گفت به خاری زن خود هشت هشت
هوش مصنوعی: مردی داستان جدایی از همسر همسایه‌اش را تعریف کرد و اینکه چگونه همسرش به او سختی‌ها و ناراحتی‌هایی را تحمیل کرده است.
گفت چرا هشت جوابش بداد
در عوض زشت بدان قحبه رشت
هوش مصنوعی: گفت چرا هشت، پاسخ او را داد و در عوض به آن زن زشت در رشت بی‌احترامی کرد.
بهر طلاقست امل کو چو مار
حبس حطامست و کند خشت خشت
هوش مصنوعی: برای جدایی است امیدی که مانند مار در زندان است؛ در حالی‌که دارایی همچون بنایی است که آجر به آجر ساخته می‌شود.
آتش در مال زن و در حطام
تا برهی ز آتش وز زاردشت
هوش مصنوعی: آتش در دارایی همسر و در اموال ناچیز به دوری از آتش و آتش‌سوزی اهمیت بده.
بس کن و کم گوی سخن کم نویس
بس بودت دفتر جان سر نوشت
هوش مصنوعی: بس کن و کمتر سخن بگو، کمتر بنویس؛ برای تو همین اندازه کافی است که دفتر زندگی‌ات پر از داستان‌های سرنوشت باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۵۱۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/02/12 14:05
امین کیخا

حطام یعنی مال اندک و از سوتام فارسی است

1392/02/12 14:05
امین کیخا

سوتام یعنی اندک و شعری فرحی دارد
انچه کردست و انچه خواهد کرد
سختم اندک نماید و سوتام

1398/06/03 06:09
الف رسته

وصف طلاق زن همسایه کرد // گفت به خاری زن خود: هُشت، هُشت!
گفت چرا هُشت؟ جوابش بداد: // در عوض زشت بدان قحبه: رُشت ...
آیا کسی داستان این بیت های 5 و 6 و 7 ( سه بیت) را می داند و ربط آن را به 4 بیت اول غزل را می‌تواند بیان کند؟

1398/06/08 14:09
بابک چندم

@ رسته،
اگر که "خار" باشد و نه خوار، به معنای تیغ که پیشتر آورده و یا مهره گردن، آنزمان هُشت هُشت هم می باید برابر هُشت و مُشت ( جنگ و دعوا) باشد...
می گوید که جنگ و دعوا را تیغ (یا از گردن) بزن... در مصراع بعد می پرسد چرا هُشت؟ که اگر هُشت برابر جنگ و جدال باشد؟؟؟ آنزمان این جنگ و جدل را فساد بزرگ می خواند...
باری،
به گمان من اینگونه خوانش، شعر را ثقیل و سنگین و نامطبوع می سازد...
و می باید که "خوار" باشد نه خار:
وصفِ طلاق، زنِ همسایه کرد
گفت به خواری، زنِ خود هُشت هُشت
گفت چرا هُشت؟، جوابش بداد در عوض
زشت بُد آن قحبه رُشت
بَهرِ طلاقست اَمَل، کو چو مار
حبس حطامَست و کُنَد خُشت خُشت
البته این بیت (5) را می شود اینگونه نیز خواند:
وصفِ طلاقِ زن، همسایه کرد
گفت به خواری، زَن خود: هُشت هُشت
که یا زن دارد وصف طلاق می کند و شوی پاسخش می دهد، و یا بالعکس...
هُشت هُشت در اینجا: ساکت! خاموش!
رُشت: مخففِ درشت
قَحبَه (د)رُشت: فساد بزرگ -> منظور طلاق است
خُشت خُشت: خِشت خِشت -> خِش خِش، خِس خِس کردن
"امل" را برابر آرزو آورده اند، حال آنکه اولی در شعر عرفانی بار منفی دارد، ولی آرزو بار منفی نداشته که بار مثبت دارد...
اگر که آنرا برابر (desire) -> طلب کردن، تمنا داشتن بگیریم کارمان سر و سامان می گیرد...
در یُگا (yoga) نیز آورده اند که آنرا می باید رام کرد چرا که سرکش است... و در مکاتب بودایی نیز یکی از هشت دام یا بند است...
امید که گره گشا باشد

1403/09/10 20:12
سمانه صابری

با سلام 

بیت ۵ شاید همان بخاری درست باشد ، به معنی بخارایی؛ اهل بخارا ، کسی از طلاق همسایه صحبت کرد و گفت مرد بخارایی زنش را طلاق داد ،

و چون معنای هُشت را نمی‌دانم ، احتمال میدم به اقتضای قافیه ضمه استفاده شده باشه ولی معنا همان هشتن و رها کردن باشه، 

باز در مورد معنای مصرع دوم بیت ۶

رشت با ضمه به معنی چیزی که از هم فرو ریزد و فرو پاشد،

پس با این وصف احتمالا معنی مصرع چنین باشد:

در عوض کار زشتش آن قحبه را طلاق داد ( از او گسست، زندگیشان پاشید)

و مصرع دوم بیت ۷ را هم متوجه نشدم کاش دوستان کمکی بکنند،

ضمناً من دو سه مورد معنی هوش مصنوعی رو بررسی کردم خیلی فاصله داشت از معنای درست ، کاش به این هوش استناد نشود ،

او فرق کلمه ی زن به معنی همسر و فعل امر از زدن را تشخیص نداده