گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۳

تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست
چو باز زنده شدی زین سپس بدانی زیست
هر آن کسی که چو ادریس مرد و بازآمد
مدرس ملکوتست و بر غیوب حفیست
بیا بگو به کدامین ره از جهان رفتی
و زان طرف به کدامین ره آمدی که خفیست
رهی که جمله جان‌ها به هر شبی بپرند
که شهر شهر قفس‌ها به شب ز مرغ تهیست
چو مرغ پای ببسته‌ست دور می‌نپرد
به چرخ می‌نرسد وز دوار او عجمیست
علاقه را چو ببرد به مرگ و بازپرد
حقیقت و سر هر چیز را ببیند چیست
خموش باش که پرست عالم خمشی
مکوب طبل مقالت که گفت طبل تهیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو مردی و نظرت در جهان جان نگریست
چو باز زنده شدی زین سپس بدانی زیست
هوش مصنوعی: تو انسانی و دیدگاهت در جهان مانند روحی زنده شده است. چون دوباره به زندگی برمی‌گردی، آن‌گاه معنای زندگی را درک خواهی کرد.
هر آن کسی که چو ادریس مرد و بازآمد
مدرس ملکوتست و بر غیوب حفیست
هوش مصنوعی: هر فردی که مانند ادریس (پیامبر الهی) بعد از مرگ بازگردد، از آن دسته افرادی است که در عالم ملکوت مقام والایی دارد و به رازهای پنهان آگاه است.
بیا بگو به کدامین ره از جهان رفتی
و زان طرف به کدامین ره آمدی که خفیست
هوش مصنوعی: بیا بگو در کدام مسیر از این دنیا رفته‌ای و از آن طرف در کدام مسیر آمده‌ای که این مطلب پنهان است.
رهی که جمله جان‌ها به هر شبی بپرند
که شهر شهر قفس‌ها به شب ز مرغ تهیست
هوش مصنوعی: مسیر زندگی، راهی است که همه موجودات در شب‌ها به آن پرواز می‌کنند، زیرا در این شهر، شب‌ها مانند قفس‌هایی هستند که خالی از پرنده‌اند.
چو مرغ پای ببسته‌ست دور می‌نپرد
به چرخ می‌نرسد وز دوار او عجمیست
هوش مصنوعی: وقتی پرنده‌ای پایش بسته باشد، نمی‌تواند دور بپرد و به آسمان برود. در واقع، او به حرکت در دایره‌ای محدود است و از آنجا که این محدودیت او را نگه داشته، نمی‌تواند به آنچه خارج از دایره‌اش است برسد.
علاقه را چو ببرد به مرگ و بازپرد
حقیقت و سر هر چیز را ببیند چیست
هوش مصنوعی: وقتی که علاقه از بین برود و زندگی به پایان برسد، می‌توان حقیقت را شناخت و به ماهیت واقعی هر چیز پی برد.
خموش باش که پرست عالم خمشی
مکوب طبل مقالت که گفت طبل تهیست
هوش مصنوعی: سکوت کن، چون در دنیای علم، سکوت و آرامش بهتری است. نزن به طبل حرف‌هایی که می‌گویی، زیرا آن طبل تو خالی است و محتوایی ندارد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۹۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1393/11/11 18:02
هنگامه حیدری

در بیت دوم می فرماید:
هر آن کسی که چو ادریس مرد و بازآمد
مدرس ملکوت است و بر غیوب حفیست
ادریس: پیغامبری پیش از بنی اسرائیل . مؤلف برهان گوید: نام پیغمبریست مشهور. گویند از جهت درس گفتن بسیار بدین نام علم شد و او را مثلث النعمة خوانند و نعمای ثلثه ٔ او پادشاهی و حکمت و نبوت بود و او حیات جاوید یافت و اکنون در بهشت میباشد - انتهی . نام پیغمبری که بحیات در جنت رفتند. (غیاث اللغات ). نام پیغمبری معروف که بتن در بهشت است و «رفعناه مکاناً علیاً » در شأن اوست و آن مشتق از دروس است و دروس ناپدید شدن نشان باشد و او را بدان نام بردند بدین که ناپدید شد نشان او از این جهان . (مؤید الفضلاء)
حفی: مهربان

1402/05/05 09:08
مسافر

سلام

این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 894 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است.

می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید:

parvizshahbazi

aparat

1403/10/15 02:01
حامد فرجی

داشتم مصاحبۀ دکتر جفری لانگ از محققین حوزۀ "تجربیات نزدیک مرگ" را می‌دیدم، فکر کردم چندان نمیتواند دقیق و غیر شبه علمی باشد، دوستی برایم شعری از فرخی سیستانی (همان شعر معروف "من و درخت کنون هر دوان به یک صفتیم" را فرستاد و من از وزنش خوشم آمد. این وزن را جستجو کردم و بیش از پانصد صفحه نتیجه آورد. کاملا تصادفی یک عدد پرت در نوار نشانی مرورگرم زدم که از رودکی و دیگر دوستان بگذرم و رسیدم به این شعر مولوی. بازگشتم و مصاحبه را دیدم. اصلا چیزی که فکر میکردم نبود و خیلی منطقی و تجربه-محور بود. به قول امروزی ها پشمام ریخت 🙃