غزل شمارهٔ ۴۹
با تو حیات و زندگی بیتو فنا و مردنا
زانک تو آفتابی و بیتو بود فسردنا
خلق بر این بساطها بر کف تو چو مهرهای
هم ز تو ماه گشتنا هم ز تو مهره بردنا
گفت دمم چه میدهی دم به تو من سپردهام
من ز تو بیخبر نیم در دم دم سپردنا
پیش به سجده میشدم پست خمیده چون شتر
خنده زنان گشاد لب گفت درازگردنا
بین که چه خواهی کردنا بین که چه خواهی کردنا
گردن دراز کردهای پنبه بخواهی خوردنا
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با تو حیات و زندگی بیتو فنا و مردنا
زانک تو آفتابی و بیتو بود فسردنا
هوش مصنوعی: زندگی با تو معنا دارد و بدون تو از دست میرود و نابود میشود، زیرا تو همچون خورشید هستی و بدون تو، همه چیز سرد و بیروح میشود.
خلق بر این بساطها بر کف تو چو مهرهای
هم ز تو ماه گشتنا هم ز تو مهره بردنا
هوش مصنوعی: انسانها در این دنیا مانند مهرههایی بر روی یک تخته بازی هستند و تو در این بازی به گونهای تأثیرگذاری که هم میتوانی ماه و خوشبختی را به آنها بدهی و هم میتوانی آنها را از میدان خارج کنی.
گفت دمم چه میدهی دم به تو من سپردهام
من ز تو بیخبر نیم در دم دم سپردنا
هوش مصنوعی: من از تو بیخبرم و نمیدانم چه چیزی به من میدهی، چون نفس و جانم را به تو سپردهام.
پیش به سجده میشدم پست خمیده چون شتر
خنده زنان گشاد لب گفت درازگردنا
هوش مصنوعی: به خاطر خداوند به سجده میرفتم و مانند شتری خمیده و پست میشدم. در این حال، با خنده و لبخند، به من گفته میشد که لب و دهانت را باز کن و دراز بگو.
بین که چه خواهی کردنا بین که چه خواهی کردنا
گردن دراز کردهای پنبه بخواهی خوردنا
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن که چه کاری میخواهی انجام بدهی، زیرا تو در حال ریسک کردن هستی و ممکن است در موقعیتی قرار بگیری که دچار مشکل شوی.
حاشیه ها
1402/09/09 21:12
جهن یزداد
گرد دراز کرد ای پخته بخواهی خوردنا
گرد = گردن
1403/07/08 11:10
نردشیر
با پنبه سر بریدن ؟!