گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۷

ز آفتاب سعادت مرا شراباتست
که ذره‌های تنم حلقه خراباتست
صلای چهره خورشید ما که فردوسست
صلای سایه زلفین او که جناتست
به آسمان و زمین لطف ایتیا فرمود
که آسمان و زمین مست آن مراعاتست
ز هست و نیست برون‌ست تختگاه ملک
هزار ساله از آن سوی نفی و اثباتست
هزار در ز صفا اندرون دل بازست
شتاب کن که ز تأخیرها بس آفاتست
حیات‌های حیات آفرین بود آن جا
از آنک شاه حقایق نه شاه شهماتست
ز نردبان درون هر نفس به معراجند
پیاله‌های پر از خون نگر که آیاتست
در آن هوا که خداوند شمس تبریزیست
نه لاف چرخه چرخ‌ست و نی سماواتست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز آفتاب سعادت مرا شراباتست
که ذره‌های تنم حلقه خراباتست
هوش مصنوعی: نور خورشید خوشبختی همانند شرابی است که در وجود من پخش شده و باعث می‌شود که تمامی وجودم به حالتی شاداب و سرمست تبدیل شود.
صلای چهره خورشید ما که فردوسست
صلای سایه زلفین او که جناتست
هوش مصنوعی: صدای زیبای چهره‌ی خورشید ما همچون بهشت است و سایه‌ی موهای او بهشتی دیگر به شمار می‌آید.
به آسمان و زمین لطف ایتیا فرمود
که آسمان و زمین مست آن مراعاتست
هوش مصنوعی: خداوند به آسمان و زمین لطف و رحمت بخشید، و به این ترتیب، آسمان و زمین به خاطر محبت او به حال مستی و شوق درآمده‌اند.
ز هست و نیست برون‌ست تختگاه ملک
هزار ساله از آن سوی نفی و اثباتست
هوش مصنوعی: تختگاه سلطنت برای هزار سال از چیزهایی که وجود دارند و چیزهایی که وجود ندارند، جداست و در دوردست‌ها قرار دارد.
هزار در ز صفا اندرون دل بازست
شتاب کن که ز تأخیرها بس آفاتست
هوش مصنوعی: هزار در از لطافت در دل وجود دارد، بنابراین سریع‌تر عمل کن چون تأخیر می‌تواند آسیب‌زا باشد.
حیات‌های حیات آفرین بود آن جا
از آنک شاه حقایق نه شاه شهماتست
هوش مصنوعی: در آن مکان، زندگی‌هایی وجود داشت که خالق حیات بودند، چرا که آنجا فقط حقیقت‌ها وجود دارند و نه تنها ظواهر فریبنده.
ز نردبان درون هر نفس به معراجند
پیاله‌های پر از خون نگر که آیاتست
هوش مصنوعی: هر لحظه از زندگی همچون نردبانی است که به سمت آسمان صعود می‌کند. نگاهمان به کاسه‌های پر از خون، نشانه‌ای از معانی عمیق و آیات الهی است.
در آن هوا که خداوند شمس تبریزیست
نه لاف چرخه چرخ‌ست و نی سماواتست
هوش مصنوعی: در جایی که خداوند شمس تبریزی حضور دارد، نه خبر از چرخش زمین است و نه از آسمان‌ها.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۷۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1393/11/10 11:02
هنگامه حیدری

در بیت دوم می فرماید:
صلای چهره خورشید ما که فردوس است
صلای سایه ی زلفین او که جناتست
زلفین: زلفین . [ زُ ](اِ) زرفین است و آن حلقه ای باشد که بر صندوق و چهارچوب در خانه نصب کنند. (برهان ) (آنندراج ). به همان معنی زورفین است . (از انجمن آرا). زنجیر. (غیاث اللغات ). زرفین و زنجیر چهارچوبه ٔ در و صندوق و جز آن . (ناظم الاطباء). زرفین . زفرین . زولفین . زوفرین . اوستا «زفرن » . حلقه ای باشد که برچهارچوب در و صندوق نصب کنند و چفت یا زنجیر را بدان اندازند. (فرهنگ فارسی معین ). در خراسان حلقه ٔ در را «زلفین » و «زلفی » و زنجیره ٔ آن را زنجیر گویند، در کابلی «زولفی » ، پشتو «زلپی »، شهمیرزادی «زلفین ». (حاشیه ٔ برهان چ معین ) . رزه که در چفت در آید. دلیل اینکه این لکه زورفین است نه تثنیه ٔ زلف : زرفن صُدَغه ُ؛ همچو زنجیر ساخت زلف را، مولدة مأخوذة من الزرفین . (منتهی الارب ). گیسو و زلف معشوق را بدان تشبیه کنند

1393/11/11 12:02
ترگل بهاری

واژهٔ زلفین در ادبیات فارسی فراوان به کار رفته است از رودکی و فردوسی گرفته تا آخر. این واژه در عربی وجود ندارد، شاید از ریشهٔ عربی نباشد. تسامحی که به وجود آمده است این است که پنداشته شده است که زلفین به صیغهٔ تثنیهٔ عربی است یعنی دو زلف. لغت‌نامه نویسان فارسی که در دورهٔ تیموریان هند و یا صفویه در ایران فرهنگ‌های متعددی نوشته‌اند، متوجهٔ این مشکل شده‌اند ولی استدلال آن‌ها در بارهٔ ریشهٔ واژه و ارتباط دادن آن به زِلف zelf قانع کننده نیست، لغت‌نامه دهخدا جامع تمام هذیان های لغت‌ نامه های قبلی است، به این معنی که همهٔ اشتباهات آن‌ها را به شکل خام جمع‌آوری کرده است و گاه خود نیز بر آن افزوده است .
گذشته از اینکه این واژه در ادبیات و شعر به کار رفته است اصطلاحی صوفیانه است که بحث فراوان آن در کتاب‌های صوفیان آمده است.
ولی در بیت دوم این غزل شایان توجه است که در اینجا زلفین در تناسبی با اصطلاح قرآنی هم آورده شده است. به این نمونه‌ها توجه کنید:
(1) وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿التکویر: 13﴾  
(2) وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿الشعراء: 90﴾  
(3) وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ ﴿ق: 31﴾  
زَلَف در عربی به معنی نزدیکی، نزدیک بودن، نزدیک آوردن است .

1396/10/20 00:01
نادر..

هزار در ز صفا اندرون دل بازست
شتاب کن که ز تأخیرها بس آفاتست..

1400/08/02 11:11
هادی

در اینجا ایتیا به چه معنی است و آیا اشتباه نگارش رخ داده؟

1400/08/02 12:11
همیرضا

اگر واژه را انتخاب کنیم و عنوان «قرآن» را برای جستجو انتخاب کنیم به این آیه می‌رسیم (سورهٔ «فصلت» آیهٔ ۱۱):

ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ

... سپس به آسمان و زمین گفت: بیایید! «ائتیا» ...

که به نظر می‌رسد دستور قرآنی «ائْتِیَا» به معنی «بیایید!» کاملا با متن بیت همخوان است. هر چند شاید کلمه می‌بایست به صورت «ائتیا» نوشته شود که می‌بایست به مآخذ و رسم‌الخط نسخه‌های خطی مراجعه کرد.