گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷۰

ای غم! اگر مو شوی پیش منت بار نیست
در شکرینه یقین سرکهٔ انکار نیست
گر چه تو خون‌خواره‌ای، رهزن و عیاره‌ای
قبلهٔ ما غیر آن دلبرِ عیار نیست
کانِ شکرهاست او، مستیِ سرهاست او
ره نبَرد با وی آنک مرغ شکرخوار نیست
هر که دلی داشتَست بندهٔ دلبر شدَست
هر که ندارد دلی طالب دلدار نیست
کَل چه کند شانه را؟ چونک ورا موی نیست
پود چه کار آیدش؟ آنک ورا تار نیست
با سر میدان چه کار؟ آن که بود خرسوار
تا چه کند صیرفی؟ هر کش دینار نیست
جان کلیم و خلیل جانب آتش دوان
نار نماید در او جز گل و گلزار نیست
ای غم از این جا برو ور نه سرت شد گرو
رنگ شب تیره را تاب مه یار نیست
ای غم پُرخار رو، در دل غم‌خوار رو
نُقل بخیلانه‌ات طعمهٔ خمار نیست
حلقهٔ غین تو تَنگ، میمت از آن تَنگ‌تر
تَنگ‌متاعِ تو را عشق خریدار نیست
ای غمِ شادی‌شکن پُر شکرست این دهن
کز شکرآکندگی ممکنِ گفتار نیست

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای غم! اگر مو شوی پیش منت بار نیست
در شکرینه یقین سرکهٔ انکار نیست
هوش مصنوعی: ای غم! اگر تو هم مو شوی، این بهانه‌ای برای بار کردن مشکلات نیست. در حقیقت، در خوشی‌ها هم طعمی از تلخی وجود دارد.
گر چه تو خون‌خواره‌ای، رهزن و عیاره‌ای
قبلهٔ ما غیر آن دلبرِ عیار نیست
هوش مصنوعی: هرچند که تو آدمی خطرناک و دزد و فریبکار هستی، اما معشوق ما کسی جز آن دلبر فریبکار نیست.
کانِ شکرهاست او، مستیِ سرهاست او
ره نبَرد با وی آنک مرغ شکرخوار نیست
هوش مصنوعی: او مانند شکر است و مغز و روح را نوازش می‌کند. کسی که در مسیر او گام برمی‌دارد، از او لذتی نخواهد برد؛ چرا که مرغی که به شکر عادت کرده باشد نمی‌تواند از او جدا شود.
هر که دلی داشتَست بندهٔ دلبر شدَست
هر که ندارد دلی طالب دلدار نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که دلی داشته باشد، به محبوبش وابسته و بنده او خواهد شد، و کسی که دلی ندارد، علاقه‌ای به محبوبش ندارد.
کَل چه کند شانه را؟ چونک ورا موی نیست
پود چه کار آیدش؟ آنک ورا تار نیست
هوش مصنوعی: شانه‌ای که مو ندارد، چه فایده‌ای دارد؟ و اگر تار و پودی نیست، آن پود هم به چه کار می‌آید؟
با سر میدان چه کار؟ آن که بود خرسوار
تا چه کند صیرفی؟ هر کش دینار نیست
هوش مصنوعی: در این بیت، سوالاتی مطرح می‌شود درباره‌ی نقش و فعالیت‌هایی که در میدان و نبرد انجام می‌شود. به نظر می‌رسد شاعر به این موضوع اشاره دارد که اگر فردی با توانایی و مهارت در میدان جنگ باشد، می‌تواند کارهای زیادی انجام دهد. اما در عین حال اشاره می‌کند که هر کسی برای دستیابی به ثروت یا پیروزی در نبرد، با دیناری برابر نیست و این نشان‌دهنده‌ی نابرابری‌ها یا تفاوت‌ها در افراد و موقعیت‌هاست. به عبارتی دیگر، مهم است که افراد توانایی و قابلیت‌های لازم را داشته باشند تا در میدان عمل موفق شوند.
جان کلیم و خلیل جانب آتش دوان
نار نماید در او جز گل و گلزار نیست
هوش مصنوعی: جان کلیم و خلیل در کنار آتش می‌سوزد، اما در این آتش جز گل و باغ نیست.
ای غم از این جا برو ور نه سرت شد گرو
رنگ شب تیره را تاب مه یار نیست
هوش مصنوعی: ای غم، از این جا دور شو، وگرنه زندگی‌ام در خطر می‌افتد. رنگ سیاهی شب را، نمی‌تواند نور چهره یار روشن کند.
ای غم پُرخار رو، در دل غم‌خوار رو
نُقل بخیلانه‌ات طعمهٔ خمار نیست
هوش مصنوعی: ای غم که زخم‌های زیادی بر دلت گذاشته‌ام، در دل کسی که غم را به دوش می‌کشد، نرو. چیزهایی که از حسادت می‌گویی، جز درد و ناراحتی نیستند.
حلقهٔ غین تو تَنگ، میمت از آن تَنگ‌تر
تَنگ‌متاعِ تو را عشق خریدار نیست
هوش مصنوعی: حلقهٔ غین تو خیلی تنگ است و میم (محبت) از آن هم تنگ‌تر است. عشق هم برای خرید کالا و ارزش تو وجود ندارد.
ای غمِ شادی‌شکن پُر شکرست این دهن
کز شکرآکندگی ممکنِ گفتار نیست
هوش مصنوعی: ای غم که شادی‌ها را می‌شکنی، این زبان که پُر از شیرینی است، به قدری شیرین است که نمی‌توان به راحتی درباره‌اش صحبت کرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۷۰ به خوانش هانیه سلیمی
غزل شمارهٔ ۴۷۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۷۰ به خوانش مبینا جهانشاهی

حاشیه ها

1387/06/23 08:08
رسته

موضوع : غلط املایی
بیت 5
غلط : گل
درست : کل
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1388/02/21 18:05
محمد مهدی

در بیت دهم با توجه به نسخه معتبری دره غلط و حلقه صحیح میباشد.
---
پاسخ: با تشکر، جایگزینی مطابق تحقیق شما انجام شد.

1393/11/09 18:02
هنگامه حیدری

در بیت دهم گویا ابتدا دره و سپس حلقه نوشته اید. طبق نسخه ی مرحوم فروزانفر چاپ سوم 1363 انتشارات امیرکبیر جلد اول ص 273 بیت چنین آمده است:
دیده ی غین تو تنگ، میمت از آن تنگ تر
تنگ متاع ترا ، عشق خریدار نیست
این غزل در مذمت غم است و مصراع اول این بیت تصویر سازی با حروف غم یعنی غین و میم است....دیده صحیح به نظر می رسد چون اشاره به تنگ چشمی غم دارد. لذا تقاضا دارم طبق نسخه مرحوم فروزانفر تصحیح فرمایید.

1397/05/15 12:08
نظیف

در این نسخه یک بیت فراموش شده:
غصه دران دل رود کز هوس او تهیست
غم همه انجا شود کان بت عیار نیست
لطفا تصحیح نمایید
دکتر الهی قمشه ای نیز این بیت را بار ها در سخنرانی های خویش اضافه کرده است

1397/05/15 12:08
نظیف

همچنان یک بیت دیگر در این نسخه ذکر نشده است:
ای غم اگر زر شوی ور همه شکر شوی
لب بندم گویمت خواجه شکر خوار نیست

1398/02/12 11:05
علی

غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست
غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست

1401/04/24 02:06
Mahmood Shams
با سلام و درود دوستان گرامی نظیف ‌و علی بیتی مورد نظر شما در غزل دیگریست با همین مطلع و قافیه که پایین همین غزل درج شده غزل شماره 469 / لینک گنجور : مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶9