گنجور

غزل شمارهٔ ۴۶۹

ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست
غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست
ای غم اگر زر شوی ور همه شکر شوی
بندم لب گویمت خواجه شکرخوار نیست
در دل اگر تنگیست تنگ شکرهای اوست
ور سفری در دلست جز بر دلدار نیست
ای که تو بی‌غم نه‌ای می‌کن دفع غمش
شاد شو از بوی یار کت نظر یار نیست
ماه ازل روی او بیت و غزل بوی او
بوی بود قسم آنک محرم دیدار نیست

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
هوش مصنوعی: ای غم، اگر تو به اندازه‌ی یک مو هم به من نزدیک شوی، هیچ اهمیتی ندارد. این موقعیت را با کمال خرسندی می‌پذیرم و برای تو هیچ نقشی قائل نیستم.
غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست
غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست
هوش مصنوعی: اندوه در دل او وجود دارد، زیرا آرزوی او برآورده نشده است. همه غم‌ها در جایی دیگر می‌رود، چرا که آن معشوق فریبنده در آنجا نیست.
ای غم اگر زر شوی ور همه شکر شوی
بندم لب گویمت خواجه شکرخوار نیست
هوش مصنوعی: ای ناراحتی، حتی اگر به طلا تبدیل شوی یا همه‌ چیز شیرین شوی، من سکوت می‌کنم و به تو نمی‌گویم که یقین دارم این شخص شکرخواه نیست.
در دل اگر تنگیست تنگ شکرهای اوست
ور سفری در دلست جز بر دلدار نیست
هوش مصنوعی: اگر در دل کسی تنگی و ناراحتی وجود دارد، ناشی از محبت و شکرگزاری اوست. و اگر سخنی در دل وجود دارد، غیر از یاد معشوق و محبوب نیست.
ای که تو بی‌غم نه‌ای می‌کن دفع غمش
شاد شو از بوی یار کت نظر یار نیست
هوش مصنوعی: ای کسی که بی‌غم نیستی، به طریقی غم او را از خود دور کن و از بوی محبوب شادمان باش، زیرا همواره نمی‌توان به محبوب نگاه کرد.
ماه ازل روی او بیت و غزل بوی او
بوی بود قسم آنک محرم دیدار نیست
هوش مصنوعی: ماه ازلی که زیبایی‌اش را هیچ کلامی نمی‌تواند توصیف کند، در مکان‌های مختلف، مانند شعر و هنر، حس‌وحال خاصی از او را استشمام می‌کنیم. اما در حقیقت، کسی که به زیبایی و راز این وجود آشنا نیست، نمی‌تواند او را درک کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۶۹ به خوانش هانیه سلیمی
غزل شمارهٔ ۴۶۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۶۹ به خوانش مبینا جهانشاهی

حاشیه ها

1395/08/18 08:11
اکرم

میشه این شعر معنی کنید

1397/04/07 00:07
آریا

ای غم از اینجا برو ور نه سرت شد گرو

1397/08/05 15:11
کریم

به نظر من تمام منظور این غزل در همان بیت دوم که می فرماید
غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست...
گنجانده شده است

1398/03/10 12:06
برگ بی برگی

دل انسان را آن وقت غم میگیرد که انسان از چیز های مادی این جهان طلب خوشبختی میکند و پس از رسیدن به آن چیزها در میابد آنها نمیتواند به او شادی و خوشبختی پایدار بدهند و لذا دل انسان غمگین میشود و مولانا میگوید حتی به اندازه موی غم این جهان را به دل راه نخواهد داد چرا که او از طرف پروردگار و جهان دیگر طالب شکر و شادی بی سبب میباشد .
موفق و پایدار باشید

1400/08/05 11:11
محمد یزدی

۱)ای غم‌ اگر به باریکی یک مو شوی، اجازه ورود در نزد من را نداری، اینجا همه جایگاه شیرینی است، کاری برای تو وجود ندارد

۲) غصه در دلی جای می گیرد که آرزوی دیدن یار نداشته باشد، غم در جایی وجود دارد که آن محبوب جوانمرد نیست، اگر محبوب تو خداست، او در همه جا هست، پس جایی برای غم وجود ندارد، الا ان اولیا الله لاخوف علیهم و لایحزنون

۳) ای غم اگر تو تبدیل به طلا شوی و یا خود را تبدیل به شیرینی کنی، باز هم لب خودم را می بندیم و می گویم من شیرینی نمی خورم و باز هم به تو اجازه ورود نمی دهم

۴) اگر گاهی اوقات دچار دلتنگی (و نه غم) می شوم، دلتنگی از بابت شیرینی های محبوب است، اگر آرزوی سفری در دل دارم، جز به سمت و سوی دلدار نیست.

۵) ای کسی که غمناکی، با می دفع غم و غصه کن، و از بو و رایحه یار شاد شو که تو قادر به دیدن یار نیستی، یا او در تو در نظر نمی کند.

۶) روی او مثل ماه ازلی است و بوی و رایحه او مثل بیت و غزل می باشد، نصیب آنکس که محرم دیدار یار نیست، فقط شمیم بوی یار است. که بنابر مصرع قبل، استشمام بوی یار از خواندن غزل ها صورت می گیرد. همچو بو مخفی شدم در برگ گل، نتیجه آن که حالا که محرم یار نیستی این غزلیات که بوی یار می دهند را بخوان تا شاد شوی.

 

1400/08/07 15:11
ادریس

بسیار عالی

درود بر شما

1402/06/14 00:09
مرتضی محمدخانی

ای غم اگر زر شوی ور همه شکر شوی

بندم لب گویمت خواجه شکرخوار نیست

بیت بسیار شاخصی است . غم مگر زر می شود ؟ باید بگویم بله . یک پیشنهاد وسوسه کننده به شما می شود ، این پیشنهاد اگر از صافی عقل رد نشود ، ممکن است عاقبت غم انگیزی داشته باشد . نیروهای منفی مثل غم ، ناامیدی ، ترس و غیره ، گاهی به زیباترین شکل ممکن خودشان را به ما نمایان می کنند. گاهی معامله ای در نظر ما خیلی پرسود جلوه می کند ،اما پایان و عاقبتش غم است.

 

1403/01/16 20:04
Roya

درود بر شما

پس ترا هر غم که پیش آید ز درد

بر کسی تهمت منه بر خویش گرد

 

1403/01/16 23:04
رضا از کرمان

سلام 

تعبیر شماهم به نوعی جالب توجه است ولی بنظر حقیر در حاشیه آقای یزدی بیت به درستی معنی شده است

شاد باشید