غزل شمارهٔ ۴۶۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۴۶۹ به خوانش هانیه سلیمی
غزل شمارهٔ ۴۶۹ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۴۶۹ به خوانش مبینا جهانشاهی
حاشیه ها
میشه این شعر معنی کنید
ای غم از اینجا برو ور نه سرت شد گرو
به نظر من تمام منظور این غزل در همان بیت دوم که می فرماید
غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست...
گنجانده شده است
دل انسان را آن وقت غم میگیرد که انسان از چیز های مادی این جهان طلب خوشبختی میکند و پس از رسیدن به آن چیزها در میابد آنها نمیتواند به او شادی و خوشبختی پایدار بدهند و لذا دل انسان غمگین میشود و مولانا میگوید حتی به اندازه موی غم این جهان را به دل راه نخواهد داد چرا که او از طرف پروردگار و جهان دیگر طالب شکر و شادی بی سبب میباشد .
موفق و پایدار باشید
۱)ای غم اگر به باریکی یک مو شوی، اجازه ورود در نزد من را نداری، اینجا همه جایگاه شیرینی است، کاری برای تو وجود ندارد
۲) غصه در دلی جای می گیرد که آرزوی دیدن یار نداشته باشد، غم در جایی وجود دارد که آن محبوب جوانمرد نیست، اگر محبوب تو خداست، او در همه جا هست، پس جایی برای غم وجود ندارد، الا ان اولیا الله لاخوف علیهم و لایحزنون
۳) ای غم اگر تو تبدیل به طلا شوی و یا خود را تبدیل به شیرینی کنی، باز هم لب خودم را می بندیم و می گویم من شیرینی نمی خورم و باز هم به تو اجازه ورود نمی دهم
۴) اگر گاهی اوقات دچار دلتنگی (و نه غم) می شوم، دلتنگی از بابت شیرینی های محبوب است، اگر آرزوی سفری در دل دارم، جز به سمت و سوی دلدار نیست.
۵) ای کسی که غمناکی، با می دفع غم و غصه کن، و از بو و رایحه یار شاد شو که تو قادر به دیدن یار نیستی، یا او در تو در نظر نمی کند.
۶) روی او مثل ماه ازلی است و بوی و رایحه او مثل بیت و غزل می باشد، نصیب آنکس که محرم دیدار یار نیست، فقط شمیم بوی یار است. که بنابر مصرع قبل، استشمام بوی یار از خواندن غزل ها صورت می گیرد. همچو بو مخفی شدم در برگ گل، نتیجه آن که حالا که محرم یار نیستی این غزلیات که بوی یار می دهند را بخوان تا شاد شوی.
بسیار عالی
درود بر شما
ای غم اگر زر شوی ور همه شکر شوی
بندم لب گویمت خواجه شکرخوار نیست
بیت بسیار شاخصی است . غم مگر زر می شود ؟ باید بگویم بله . یک پیشنهاد وسوسه کننده به شما می شود ، این پیشنهاد اگر از صافی عقل رد نشود ، ممکن است عاقبت غم انگیزی داشته باشد . نیروهای منفی مثل غم ، ناامیدی ، ترس و غیره ، گاهی به زیباترین شکل ممکن خودشان را به ما نمایان می کنند. گاهی معامله ای در نظر ما خیلی پرسود جلوه می کند ،اما پایان و عاقبتش غم است.
درود بر شما
پس ترا هر غم که پیش آید ز درد
بر کسی تهمت منه بر خویش گرد
سلام
تعبیر شماهم به نوعی جالب توجه است ولی بنظر حقیر در حاشیه آقای یزدی بیت به درستی معنی شده است
شاد باشید